وقتی قرار است 'تجمل گرایی'سبک زندگی ایرانیان شود

 
 

کهبه گزارش سرویس سیاسی رویداد، برخی از نکات مورد اشاره هاشمی در مطلبی که به عنوان "تعابیر متفاوت هاشمی از سَبک زندگی / عامّه ی مردم نه زاهدند و نه مُسرف" منتشر شده، به شرح زیر است و قضاوت انتشار آن در برهه ی کنونی و اینکه اکنون این موارد در زمان کنونی چه گفتمانی را میتواند ایجاد کند، به عهده مخاطبین باشد.

رفسنجانی چنین میگوید:

اصل حرف من این است، حالا اسمش را هر چه می خواهند بگذارند ، تجمل گرایی ، اشرافی گری ، دنیا طلبی یا هر چیز دیگر ، مردم با شعار که زندگی نمی کنند، من بعد از جنگ تصمیم گرفتم که با 60 ، 70 میلیارد دلار آن هم از منابع خارجی، کشور را از لحاظ تولید و رشد اقتصادی تکانی بدهم که فکر می کنم انجام هم شد، تمام زیر ساخت های اولیه مورد نیاز را ساختیم و کشور را از رشد منفی 5/5 درصد به رشد اقتصادی بالای 6 درصد رساندیم. حالا اگر مصرف مردم در این سالها زیاد شده باید بگوییم رشد تجمل گرایی؟ هرگز این طور نیست. قاطبه مردم قناعت دارند ولی آیا اگر رونق اقتصادی شود و ماشین و لوازم کهنه شان را نو کنند تجمل کرده اند؟ شاید باید روزی برسد که به مردم بگوییم یخچال نخرید و آنوقت می شود کارمان ضد تجمل گرایی ! من برای اصلاح تفکر جامعه در نگرش به دنیا، زندگی، مواهب طبیعی و واگذار نکردن به نیروهای ضدانقلاب، چنین برنامه‌های را مطرح کردم که فکر می‌کنم اگر غیر از این باشد، مسلمانان دوباره به انزوا برمی‌گردند و دشمنان اسلام همه صحنه‌ها را خواهند گرفت و نیروهای مخلص با آن تفکری که شما مطرح می‌کنید نمی‌توانند فرزندان خود را به دانشگاه بفرستند و عملا در سطح پایین به کارهای سخت بدنی و مشاغل کم‌ارزش مشغول می‌شوند و امور اساسی و مهم جامعه به دست افرادی می‌افتد که از جامعه و نظام رو به پیشرفت، با شعارهای عوام فریبانه و ساده زیستی و یا به عبارت بهتر زهد فروشانه، جامعه ای متوقف و رو به قهقرا بسازند.
حفظ مسلمانان در مقابله با کفار هزینه‌های گزافی می‌خواهد که حکومت اسلامی باید تأمین کند. باید تکنیک‌های روز تأمین شود. شرایط تحصیل بچه‌های مسلمانان فراهم شود. قبل از انقلاب و حتی اوایل پیروزی خیلی از بچه‌ها نمی‌خواستند درس بخوانند. الان شرایط به گونه‌ای است که کمتر خانواده‌ای پیدا می‌شود که نخواهد بچه‌هایش درس بخوانند. آیا می‌توانیم بگوییم انقلاب توقع مردم را بالا برد که همه می‌خواهند درس بخوانند؟ مگر می خواهیم در دنیای پر رقابت امروز برای همیشه ملتی توسری خور بمانیم که روز به روز بدتر می‌شویم.؟ آیا این درست است که به جوانان خود در عصر امروز شعار زاهدانه تحویل بدهیم و شاهد چشم حسرت آنها به ممالک دیگر باشیم.
زندگی حضرت امام را به عنوان الگو در نظر بگیرید. وقتی در قم طلبه بودیم، آقایانی بودند که در بیرونی‌ها زیلو و در اندرونی قالی می‌گذاشتند. ولی امام در بیرونی خود قالی گذاشته بودند. خانه امام هم بزرگ بود که بعد از ازدواج آقامصطفی، بخشی از آن را به ایشان دادند. انسان معتدل و در عین حال زاهد، عارف و فقیه بودند و می‌دانستند، چکار کنند. ما که نباید زهد فروشی را در جامعه رواج دهیم؛ چرا که امام هم می دانستند آدرس غلط به جامعه مسبب ترویج فرهنگ تصوف می شود نه عرفان اسلامی.
گفتنی است هاشمی رفسنجانی در سالهای ریاست جمهوری اش در یکی از خطابه های نماز جمعه تهران خطاب به مردم اعلام کرده بود: هر کس حقوقی کمتر از 500000تومان دارد تهران را ترک کند.

معلوم نیست جریان رسانه ای وی با این اندیشه های رفسنجانی چگونه وی را سکانداری خطاب میکنند که می تواند در برهه کنونی کشتی اقتصادی نظام را هدایت کند؟!


تحلیل شریعتمداری از «زرنگی ناشیانه» اصلاح‌طلبان/ دفاع از خدمات دولت‌ نهم و دهم

 

كهاين روزها كه دولت آقاي احمدي نژاد به دليل برخي از اقدامات و مواضع بيرون از دايره اصولگرايي با انتقاد و اعتراض دلسوزان و دغدغه داران اسلام و انقلاب روبرو شده است، شماري از مسئولان و دست اندركاران سابق و اسبق دولت هاي سازندگي و اصلاحات در حركتي هماهنگ با دشمنان بيروني، فرصت را غنيمت شمرده و به بهانه انتقاد از دولت، بغض هاي فروخورده و كينه هاي در سينه مانده خويش از ناكامي در فتنه آمريكايي- اسرائيلي 88 را بيرون مي ريزند. اين جماعت كه در دوران حاكميت خود بر قوه اجرايي كشور به اندازه چند صدم خدمات دولت كنوني به عمران و آباداني كشور را نيز نداشته اند و برخي از آنها در جريان فتنه 88 آشكارا دست به وطن فروشي زده اند، اصرار دارند انتقادات خود به دولت احمدي نژاد را با اعتراض ها و انتقادات دلسوزان و دغدغه داران اسلام و انقلاب همسو نشان بدهند! و با زرنگي ناشيانه اي در پي القاي اين توهم به افكار عمومي هستند كه مخالفت آنان با انتخاب دكتر احمدي نژاد در انتخابات رياست جمهوري نهم و دهم - و مخصوصا دهم- به اين علت بوده است كه پيشاپيش مسائل مورد انتقاد امروز اصولگرايان به دولت كنوني را مي ديده اند!! و خنده دار آن كه تعدادي از نوچه هاي دم دستي اين جماعت در برخي از مجامع و محافل با قيافه حق به جانب خطاب به مردمي كه با راي 25 ميليوني و مثال زدني خود آقاي احمدي نژاد را به رياست جمهوري انتخاب كرده بودند، مي گويند؛ «ديديد حق با ما بود كه مخالف او بوديم»؟!
و اما، اين ترفند اصحاب فتنه در حالي است كه انتقاد و اعتراض دلسوزان و دغدغه داران اسلام و انقلاب به دولت كنوني دقيقا نسبت به مواضع و مواردي است كه دولت به راه و روش مدعيان اصلاحات روي آورده است. به بيان ديگر، خدمات فراوان و كم نظير- و در پاره اي از موارد بي نظير- دولت احمدي نژاد را كه در هيچ سيستم محاسباتي با دولت هاي سازندگي و اصلاحات قابل مقايسه نيست نفي نمي كنند بلكه به حضور مؤثر حلقه انحرافي در دولت كه نسخه هاي همسو با مدعيان اصلاحات مي پيچد اعتراض دارند، يعني انتقاد اصولگرايان به برخي از اقدامات و مواضع دولت ادامه همان انتقادات و اعتراض هايي است كه به عملكرد دولت هاي سازندگي و اصلاحات داشته اند بنابراين، بديهي است انتقاد دغدغه داران اسلام و انقلاب و كساني كه دل در گرو مردم و منافع ملي دارند نه فقط با آنچه اين روزها از سوي مدعيان اصلاحات و برخي از اصحاب فتنه عليه دولت مطرح مي شود، كمترين همخواني و همسويي ندارد، بلكه اين دو نگاه انتقادي در دو نقطه كاملاً متفاوت قرار داشته و با يكديگر متضاد نيز هستند و در اين باره گفتني هايي هست؛
1- ابتدا بايد گفت حمايت يكپارچه و 25 ميليوني مردم وفادار به اصول و ارزش هاي نظام از آقاي احمدي نژاد- كه بسياري از هواداران ديگر نامزدها نيز پس از پي بردن به فريب سران فتنه به اين خيل عظيم پيوستند- نشانه هوشياري و دقت نظر آنها در گزينش نامزد اصلح بوده است، آنان به نامزدي رأي دادند كه آموزه هاي اسلامي و انقلابي، تأكيد بر دفاع از مستضعفين و منافع ملي، تصميم بر مقاومت در برابر باج خواهي بيگانگان، اصرار بر مقابله با رانت خواران و دهها آموزه ديگر از اين دست را نمايندگي مي كرد و در دوران تصدي شهرداري تهران، وفاداري خود به اين ارزش ها را نشان داده بود. بنابراين مردم در گزينش خود، از ميان نامزدهاي موجود، بهترين را برگزيده بودند و از اين روي، انتخاب آنها در خور تقدير بوده و هست. اما، بعدها، پس از مشاهده برخي از اقدامات و مواضع دولت دهم كه با آموزه هاي ياد شده همخوان نبوده و زاويه داشت، به همان اندازه كه اين مواضع با خط اصلي و اعلام شده فاصله گرفته بود، به انتقاد از دولت روي آوردند و اين اعتراض مردم نيز نه فقط مانند انتخاب قبلي ارزشمند تلقي مي شود، بلكه بارها بيشتر از آن در خور تقدير و تحسين است چرا كه اولاً؛ از حق گرايي، بصيرت و پايبندي آنان به اصول و ارزش ها حكايت مي كند و ثانياً؛ نشان دهنده آن است كه اصولگرايان برخلاف بسياري از مدعيان اصلاحات و سازندگي، در پيله تنگ نظرانه حزبي و گروهي گرفتار نشده و قبيله گرا نيستند كه آزادگي و آزادانديشي خود را با سرسپردگي و بردگي فلان حزب و قبيله و گروه تاخت بزنند و اين ويژگي يكي از خصوصيات برجسته انبياء و اولياء الهي و مردان و زنان آزاده و با بصيرت است. از اين روي، رأي دهندگان به آقاي احمدي نژاد هم در انتخاب ايشان و هم در انتقاد به برخي از مواضع و اقدامات دولت كنوني نه فقط هوشمندانه عمل كرده اند بلكه فراز برجسته و درخور تقديري از آزادگي خود را به نمايش گذارده اند، برخلاف كساني كه روزي داعيه خط امام(ره) داشتند و در سرسپردگي و بردگي حزب و قبيله خود تا آنجا پيش رفتند كه به پاره كردن تصوير حضرت ايشان، آتش زدن مسجد و اهانت به عاشورا، حمايت آشكار از اسرائيل، ائتلاف با منافقين و بهائيان و ده ها خيانت و جنايت ديگر نيز تن دادند و تازه امروز زبان به ملامت مردم اصولگرا و آزاده گشوده اند كه چرا مانند آنها قبيله گرا و برده نبوده اند؟!
2- مخالفت برخي از دست اندركاران سابق و اسبق دولت هاي سازندگي و اصلاحات با دولت احمدي نژاد نه فقط با انتقادات اين روزهاي اصولگرايان و دغدغه مندان اسلام و انقلاب و منافع مردم همخوان نيست بلكه نگاهي گذرا به علت مخالفت آنان به وضوح نشان مي دهد جماعت ياد شده با آن بخش از اقدامات و مواضع دولت هاي نهم و دهم كه اصولگرايانه، ضد استكباري و مردم دوستانه است مخالفت ورزيده و مي ورزند و نه با مواضع و اقداماتي كه اين روزها مورد انتقاد شماري از دلسوزان است.
و اما به جماعت مورد اشاره بايد حق داد كه از دولت كنوني عصباني باشند، چرا؟! پاسخ آن است كه احمدي نژاد منافع خصوصي و سيطره بادآورده بسياري از آنان را به نفع مردم بر باد داده است. دولت نهم، حلقه به هم پيوسته مسئولان كه مسئوليت ها را ارثيه خود مي پنداشتند و به يكديگر پاس مي دادند و از ورود نيروهاي تازه نفس و انقلابي به اين حلقه بسته جلوگيري مي كردند را شكست و راه را براي ورود نيروهاي انقلابي به مسئوليت هاي كليدي باز كرد. احمدي نژاد، با ورود به حياط خلوت رانت خواران، دست آنها را از برخي كانون هاي قدرت و ثروت كوتاه كرد، با سفرهاي استاني و پي درپي هيئت دولت، به اقصي نقاط كشور، فعاليت هاي عمراني و آباداني را از تمركز غيرمنطقي در تهران و تعدادي از شهرهاي بزرگ خارج كرد و برخورداري از امكانات نظام را به دورترين نقاطي برد كه تا آن هنگام پاي هيچ مسئول- حتي دست چندمي هم- به آنجا نرسيده بود. بيت المال را از انحصار جرياني كه فقط به شاخك هاي خود مي رسيد بيرون آورد و در ميان اقشار محروم و مستضعف جامعه كه تا آن هنگام كمتر مورد توجه بودند و يا اصلا مورد توجه نبودند، توزيع كرد. از مراكز علمي و تكنولوژيك با گشاده دستي حمايت كرد. در مقابل باج خواهي آمريكا و متحدانش ايستاد، افسانه هولوكاست را برباد داد و... آيا هر يك از اين نمونه ها به تنهايي نمي تواند خشم و كينه عميق جماعت ياد شده را در پي داشته باشد؟! جماعتي كه فقط يك قلم از وطن فروشي و جنايت آنها در فتنه آمريكايي-اسرائيلي 88 برملا شده است. همين جماعت كه امروزه اصرار دارند خود را در انتقاد از دولت كنوني با دلسوزان و دغدغه داران اسلام و انقلاب همسو جا بزنند، در مقابل تمامي اقدامات و مواضع ارزشمند ياد شده به شدت و با كينه توزي ايستادند. سفر به استان ها را حركت پوپوليستي ناميدند! ايستادگي در برابر باج خواهي آمريكا و متحدانش را ديپلماسي عوامانه خواندند! شكستن حلقه درهم تنيده مسئولان و سپردن مسئوليت ها به نيروهاي جوان و انقلابي را بي توجهي به پرستيژ كابينه دانستند!... اين كينه توزي ها كه قبل از برخي مواضع و اقدامات اخير دولت بوده است! بنابراين بدون كمترين ترديد مي توان نتيجه گرفت كه اعتراض ها و انتقادهاي امروزشان كينه هاي در سينه مانده ديروز است و هيچ همسويي و شباهتي با اعتراض و انتقاد اين روزهاي دلسوزان و دغدغه مندان اسلام و انقلاب و مردم ندارد و ديده اند و ديده ايم مردم مسلمان اين مرز و بوم هوشيارتر و با بصيرت تر از آنند كه اگر در دولت برگزيده خود انحرافي ديده و از آن دل بريدند، زمام امور كشور را به دست كساني بسپارند كه داغ ننگ خيانت به ملت را بر پيشاني دارند و با توجه به بصيرت و هوشياري مثال زدني مردم بايد خطاب به اين جماعت گفت؛
برو اين دام بر مرغي دگر نه
كه عنقا را بلند است آشيانه
3- و بالاخره، انحراف دولت كنوني از برخي آموزه هاي اسلامي و انقلابي و مردمي قابل انكار نيست و در اين ميان دست هاي حلقه انحرافي و نفوذ كرده در دولت به وضوح ديده مي شود. حلقه اي كه علاوه بر پيوندهاي نه چندان پنهان با جماعت ياد شده در مواضع و اقدامات خود نيز با آنان همسويي و همخواني دارد. كاش آقاي احمدي نژاد پاس رأي و حرمت انتخاب مردم را نگاه مي داشت و به قول دشمن پيمان دوست نمي شكست. مردم به احمدي نژاد 84 رأي داده اند و نه به حلقه انحرافي، بنابراين بايسته نبوده و نيست اعتماد مردم را كه امانت مقدسي در دست ايشان است به پاي يك حلقه انحرافي بريزد. آيا جناب احمدي نژاد نمي بيند كه هرچه به حلقه انحرافي نزديكتر مي شود، به همان اندازه از مردم و خط اصيل انقلاب فاصله مي گيرد؟

حسين شريعتمداري


 

روابط آلوده سياسي ـ اخلاقي کارگزاران بي‌بي‌سي فارسي

 

نفیسهانتخاب موضوع برنامه نوبت شما با اجراي نفيسه کوهنورد نيز متفاوت از شب‌هاي گذشته و در همين راستا ارزيابي مي‌شود. نفيسه کوهنورد که پس از رسوايي ارتباط صادق صبا با پونه قدوسي مجري سابق برنامه نوبت شما،‌ مورد جديد سردبير هوس‌باز بي‌بي سي فارسي محسوب مي‌شود، ملغمه‌اي از ارتباطات فاسد است که خود يک تنه دور جديدي از رقابت‌هاي غيراخلاقي را در استوديوي بي‌بي سي در لندن به‌وجود آورده است.

به گزارش سیرنیوز به نقل از وطن امروز؛ سابقه کوهنورد در دوران فعاليتش در تهران و استانبول پر است از ارتباطات پيچيده، فاسد و مشکوک با مقامات انگليسي و ترک که از او يک جاسوسه تمام عيار ساخته است. دامنه روابط غيرقانوني و مساله‌دار او به حدي بود که مدير کل مطبوعات و رسانه‌هاي خارجي وزارت ارشاد دولت خاتمي، در نامه‌اي به خوشرو، معاون اطلاع‌رساني دفتر رئيس‌جمهور، مراتب فعاليت غيرقانوني کوهنورد را به عنوان همکار شبکه CNN ترک به اداره کل روابط عمومي دفتر رياست جمهوري اعلام مي‌کند. کوهنورد پس از اخراج از روزنامه همشهري با روزنامه‌هاي شرق و اعتماد ملي همکاري مي‌کرد. نگاهي به سياهه فهرست پادوهاي بريتانيا در بي‌بي سي فارسي نشان مي‌دهد که عمده آنها در روزنامه‌هاي زنجيره‌اي کار مي‌کرده‌اند؛‌ روزنامه‌هايي که با وقاحت تمام پس از افتادن چند باره تشت رسوايي‌شان هنوز به فعاليت خود ادامه مي‌دهند. ارائه اين فهرست آلوده مشخص مي‌کند که چه کساني در شرق و اعتماد و چلچراغ و اعتماد ملي و ... علاوه بر گذراندن دوران کارآموزي مشق نوکري بيگانگان مي‌نوشته‌اند. در واقع اين رسانه‌ها در دوراني نسبتا طولاني کارگاه تربيت نيرو براي بي‌بي سي و صداي آمريکا بوده‌اند. آيا اين نشريات اکنون نيز چنين نقشي دارند؟ »وطن‌امروز» در سلسله گزارش‌هایی روابط آلوده سیاسی ـ اخلاقی عوامل بخش‌ فارسی تلویزیون دولتی انگلیس را گزارش می‌دهد. در این گزارشات سوابق افراد، ارتباطات و نحوه جذب و ارتقا در سیستم رسانه‌ای انگلیسی ارائه می‌شود. این گزارش که در روز یکشنبه 17 تیرماه» روزنامه وطن‌امروز» منتشر می شود، درباره «نفیسه کوهنورد» مجری برنامه نوبت شما این شبکه و ارتباطات آلوده سیاسی و خلاقی‌ای است که لازمه پیشرفت در بی‌بی‌سی است. جاسوسه‌اي به نام نفیسه کوهنورد نفیسه کوهنورد مجري برنامه نوبت شما بي‌بي سي فارسي، متولد دی ماه 1356 شهرستان ارومیه است. خانواده کوهنورد اصالتا ارمنی بودند که بعد از انقلاب مسلمان (سنی) شدند. البته اطرافیان و نزدیکان خانواده کوهنورد می‌گویند در پذیرش اسلام توسط این خانواده حرف و حدیث هایی وجود دارد. بعد از گذراندن دوران دبیرستان، تحصیلاتش را در دانشگاه شهید بهشتی تهران در رشته مدیریت بازرگانی ادامه داد. او می‌گفت هر کاری شدنی است، کافی است راهش را پیدا کنی. اغواگری و رابطه برای نمره لیلا یکی از همکلاسی‌های نفیسه در خاطراتش از دوران دانشگاه با نفیسه نوشته: «نفیسه هیچ وقت سر کلاس درس بویژه اگر استاد، مرد بود، به درس دقت نداشت. و می‌گفت مهم نمره است که من بلدم چطوری آن را بگیرم. او از هنر زنانگی‌اش خوب استفاده می‌کرد. وضع مالی خوبی داشت. لباس‌های شیک و خوب می‌پوشید و خیلی از پسرهای دانشگاه دنبالش بودند. ترم چهارم بود که با یکی از استادهای دانشگاه (به دلایل مختلف از ذکر نام استاد خودداری شده است) که در سازمان حسابرسی هم کار می‌کرد رابطه برقرار کرد و رابطه آنها بسیار نزدیک شد. بعد از گذشت مدتی نفیسه به عنوان دستیار استاد در سازمان حسابرسی مشغول به فعالیت شد». لیلا دوست دوره دانشگاهی نفیسه می‌گوید: «نفیسه همزمان که به عنوان دستیار استاد در سازمان حسابرسی فعالیت می‌کرد و با او رابطه داشت، با سایر اساتید دانشگاه نیز رابطه برقرار می‌کرد و با آنها راحت بود. این موجب عصبانیت استاد می‌شد». استاد مدیریت بازرگانی چند بار هم از نفیسه درخواست ازدواج کرده بود اما نفیسه به بهانه‌های مختلف از جمله اینکه پدر و مادرم با ازدواج با غیر همشهری‌ام مخالفند و باید آنها را راضی کنم، کار را به تاخیر می‌انداخت. لیلا می‌گوید وقتی به نفیسه می‌گفتیم این کار را با استاد نکن، می‌گفت «تازه تو آب نمک خوابوندمش اول پایان‌نامه‌ام رو می‌نویسه بعد اگه خواستم بهش اوکی می‌دم». بعد از گرفتن پایان‌نامه رابطه نفیسه و استاد سرد شده و رفته رفته به پایان رسید. لیلا می‌گوید: «استاد هر زمان نام نفیسه می‌آید با ناراحتی می‌گوید: «من شکست بدی را در زندگی‌ام تجربه کردم». من هم خیلی ناراحت می‌شم وقتی می‌بینم نفیسه اینقدر راحت از جنسیتش استفاده می‌کنه تا به اهدافش برسه. من به عنوان یک دختر از اینجور رفتارها متنفرم. نفیسه در واقع با هر کی بود و با هیشکی نبود. » ارتباط با بهروز چروک سمیرا از هم‌دوره‌ای‌های نفیسه می‌گوید: «ترم آخر دانشگاه، نفیسه با یکی از دانشجوها رابطه برقرار کرد که به بهروز چروک معروف بود. بهروز کلا آدم نچسبی بود و همه متعجب بودند که چرا نفیسه با او دوست شده است.» اما بعدا مشخص شد که بهروز مثل سایرین اصلا برای نفیسه مهم نبوده است. در واقع نفیسه از او به عنوان پله دیگری از پله‌های نردبان ترقی‌اش استفاده کرده است. کار در روزنامه همشهری هم به هیچ عنوان با رشته دانشگاهی او سازگار نبود اما نفیسه فقط و فقط به خاطر مطرح شدن به دنبالش رفت. بهروز چروک که نفیسه به قول خودش آن را تور کرده بود، بازاریاب یک مجله بود. نفیسه از طریق آشنایی با بهروز توانست با یک واسطه، با روزنامه همشهری آشنا شود. روزنامه همشهری در آن زمان نیازمند یک مترجم ترک بود که به ترکی استانبولی تسلط داشته باشد و بتواند برخی خبرها را در آن زمینه ترجمه کند. در یک جلسه که در کافه 35 گاندی برگزار شد قرار شد چند نمونه از کارهای ترجمه‌ای نفیسه مورد بررسی قرار گیرد و نتیجه را به او بگویند. بعد از مدتی کار نفیسه مورد تایید قرار گرفت و اولین مطلبی که به عنوان ترجمه از او پذیرفته شد درباره اردوغان بود. کار ادامه پیدا کرد و رفته رفته نفیسه وارد سرویس بین‌الملل صفحات لایی همشهری شد. بعد از اینکه جای پای نفیسه در روزنامه محکم شد رابطه نفیسه با بهروز چروک هم قطع شد. پیوند با بی‌بی‌سی بعد از مدتی نفیسه درست هنگامی که در روزنامه همشهری داشت به جاهای خوبی می‌رسید، با مرتضی رهبری (نام مستعار) کارمند شبکه بی‌بی‌سی فارسی در ایران آشنا شد و رفت و آمدهایش با او شروع شد. مرتضی رهبری، آن زمان مسؤول شناخت و گزینش جوانانی بود که زمینه کار و فعالیت برای دولت انگلیس را در ایران در زمینه‌های مختلف داشتند. او جوانان ایراني که توانایی کار و فعالیت برای انگلیس را دارند شناسایی و بعد از تحقیقات به قسمت مربوط (دفتر آموزش) معرفی می‌کند. بعد از آشنایی نفیسه با مرتضی رهبری؛ نفیسه به همه به اصطلاح موفقیت‌های خود پشت پا زد و خود را آماده کار در عرصه دیگری (کار برای انگلیس) کرد. دوره 3 ماهه تخصصی «اطلاعات و نفوذ» بعد از مدتی نفیسه توسط مرتضی رهبری به شخص دیگری به نام بهنام دفتری (مستعار) معرفی شد. او مسؤول دفتر آموزش خبرنگاران شبکه بی‌بی‌سی در تهران بود. بعد از معرفی، دوره آموزشی نفیسه در تهران خیابان ولیعصر، شروع شد. دوره آموزشی 6 ماهه بود. بعد از گذراندن دوره آموزشی و قبولی در آزمون‌های در نظر گرفته شده، فعالیت‌های نفیسه شروع شد. نفیسه در ابتدا مسؤول جذب و گزینش دانشجویانی بود که زمینه مخالفت با جمهوری اسلامی را داشته و از لحاظ تحصیلی نیز تخصص کافی برای انجام فعالیت‌های مورد نظر سازمان را داشته باشند. او ابتدای کار به سراغ دوم‌خردادی‌ها و دفتر تحکیمی‌ها رفت زیرا دوستان زیادی در آنجا داشت و می‌توانست خیلی سریع خودی نشان دهد. او خود را در طول این سال‌ها دوم خردادی معرفی کرده بود و خیلی‌ها در دانشگاه او را از طرفداران پر و پا قرص محمد خاتمی می‌دانستند. بعد از 6 ماه فعالیت، نفیسه توانست نزدیک به 20 نفر را به مرتضی رهبری معرفی کند. بعد از قبولی در این آزمون، همچنين گذراندن دوره 3 ماهه تخصصی «اطلاعات و نفوذ» که در آن نحوه رابطه با سفارت و ... آموزش داده می‌شد، نفیسه به عنوان مسؤول هماهنگی اعتراض‌های تجزیه‌طلبان کرد و ترک در آذربایجان و شهرهای آذري‌زبان انتخاب شد. هماهنگی تجزیه‌طلبان بهنام دفتری در ابتدای کار شخصی را به نام امیر مدرسی (مسؤول سابق هماهنگی اعتراض‌های تجزیه‌طلبان در شهرهای آذربايجان) به نفيسه معرفی کرد تا هماهنگی‌های لازم را جهت واگذاری مسؤولیت مورد نظر در آذربایجان انجام دهد. نفیسه بعد از یک هفته همه کارها را از امیر مدرسی تحویل گرفته و فعالیت خود را شروع کرد. ابتدای امر جلسات مختلفی با افراد سرشناس در بحث تجزیه‌طلبی گرفته شد و شورای تجزیه طلب‌های ترک متشکل از افرادی مانند پرویز محمدی، عیسی یگانه، سیف علی دلیری، عباس لسانی، سید حیدر بیات، علی حاج‌محمدی و ... تاسیس شد. همه جلسات شورای تجزیه طلب‌های ترک در محله قهرمان (محله‌ای که نفیسه در آن بزرگ شده بود) برگزار می‌شد. سپس قرار شد یکی از این افراد رابط وزارت خارجه انگلیس با ترکیه و دیگری رابط انگلیس با آذربایجان باشند. بعد از آن جلسه‌ای با تجزیه‌طلبان کرد نیز برگزار شد، افرادی مانند ابراهیم جهانگیری، عرفان تارین، اسماعیل زارعی، دلشاد جمشیدی، رضا امینی، نزار کوهستانی، کامیار روژهلات، خابات رسولی، هاوار بازیان و ... شورای تجزیه کردستان مستقل را تاسیس کردند. همه جلسات شورای تجزیه طلب‌های کرد نیز در یکی از ویلاهای دهکده بند برگزار شد. بعد از چند هفته با برگزاری جلسات مداوم، کارها ساماندهی شد. قرار شد سایر جلسات با حضور معاون نفیسه (قاسم اکبری) در ارومیه و نقده برگزار شود و وي گزارش جلسات را به نفیسه در تهران تحویل دهد. رابط‌های نفیسه با شوراهای تجزیه طلب کرد و ترک، رضا امینی و پرویز محمدی بودند. رابط سفارت انگلیس لو رفت با شدت گرفتن برخی حرکت‌ها، رفت و آمدهای رابط نفیسه (سهیلا) با سفارت انگلیس در تهران زیاد و زیادتر شد که در نهایت منجر به دستگیری وی گردید؛ سهیلا دانشجوی رشته زبان و اصالتا اهل کرمانشاه بود. نفیسه تا زمانی که شخص دیگری را جایگزین کند مجبور شد شخصا برخی فعالیت‌ها و حرکت‌ها را به سفارت انگلیس در تهران گزارش دهد، به همین دلیل رفت و آمدهای نفیسه به سفارت زیاد شد. ارتباط با دالتون، مأموریت در استانبول در یکی از این جلسات، دستیار ریچارد دالتون (سفیر وقت انگلیس در تهران) دستور نامه‌ای مبنی بر لزوم تقویت فعالیت‌های گروه‌های ترک و کرد زبان ترکیه در مقابل تحرکات ایران در منطقه را به نفیسه داد. در این دستورنامه مقرر شد نفیسه همه وقت خود را صرف گروه‌های مختلف تجزیه طلب استانبول کرده و بقیه کارها را به شورای هماهنگی تجزیه طلب‌ها در ایران بسپارد؛ نامه‌ای که نفیسه را مجبور می‌کرد فضای تازه‌ای در زندگی خود تعریف کند. به همین دلیل نفیسه وقت خود را صرف ترکیه و فعالیت‌های آن کرده و کار هماهنگی شورای تجزیه طلب‌ها در ایران را موقتا به معاون خود (قاسم اکبری) سپرد. کوهنورد طی 3 روز همه اسناد و مدارک و فعالیت‌ها را جمع‌بندی کرده و به «قاسم اکبری» واگذار کرد. بعد از آن همه کارهایی که در ارومیه و نقده انجام داده بود را به سفارت انگلیس در تهران تحویل داد تا آنها در جریان کامل فعالیت‌های وی در ارومیه و نقده قرار بگیرند. وی در راستای زمینه سازی برای سفر به ترکیه مجبور شد ایده و برنامه‌های جدیدی را طراحی کند تا مدیریت روزنامه همشهری را مجاب به پذیرش سفر به ترکیه و تهیه گزارش از آن کشور کند. او به دفتر مدیر رفته و اعلام کرد شبکه سی‌ان‌ان ترک ناب‌ترین خبرها را از ایران به ترکیه ارسال می‌کند و ما همیشه چند گام از آنها عقب هستیم برای همین لازم است فضایی مهیا شود که ما دفتری در استانبول داشته باشیم و ما نیز تازه‌ترین اخبار، مصاحبه‌ها و گزارش‌ها را از این کشور داشته باشیم. مدیریت روزنامه نیز بعد از 3 روز پاسخ مثبت خود مبنی بر فرستادن یک خبرنگار به استانبول را اعلام داشت و قرار شد نفیسه به صورت آزمایشی سفری به استانبول داشته باشد. مصاحبه و جلسه خصوصی با گل و اردوغان در ابتدای ورود به ترکيه نفیسه با رابطی که از قبل مشخص شده بود ملاقات کرده و هماهنگی‌های لازم جهت تشکیل جلسات مورد نیاز در استانبول را انجام داد. در کنار آن نفیسه با مقامات ترک نیز مصاحبه و گفت‌وگوهایی داشت. اولین مصاحبه نفیسه با مقامات ترک، با عبدالله گل بود و بعد از آن هم با رجب طیب اردوغان مصاحبه و گفت‌وگو کرد. سفر نفیسه به ترکیه و البته گزارش‌های او شک و شبهه‌های زیادی را در فضای خبرگزاری‌ها و رسانه‌ها به وجود آورد، زیرا حواشی گزارش‌ها و مصاحبه‌های نفیسه کاملا غیرعادی بود و در فضای کاملا خصوصی برگزار شده بود. به عنوان نمونه نفیسه بعد از مصاحبه با اردوغان، در بعد از ظهر همان روز، جلسه خصوصی یک ساعته با اردوغان داشت که موجب تعجب شده و سوال‌های زیادی را ایجاد کرد و سوال‌هایی که نفیسه از عبدالله گل و اردوغان پرسیده بود کاملا شخصی و بدون هماهنگی با دفتر روزنامه بود. گزارش‌ها و مصاحبه ها، در 2 روز متوالی انجام شده و او اضافه بر سازمان، مابقی روزهای هفته را در استانبول مانده بود. (در واقع نیاز به ماندن یک هفته‌ای برای نفیسه نبود. اما با اصرار یک هفته در ترکیه مانده بود.) سوال این بود که نفیسه در این مدت چه کار کرده است؟ برای اولین بار بود که یک گزارشگر زن ایرانی توانسته بود با مسؤولان بلند پایه ترکیه مصاحبه اینچنینی انجام دهد و جلسه خصوصی داشته باشد! فعالیت‌ها و جلسات مشکوک نفیسه در استانبول از دید نیروهای امنیتی ایران پنهان نماند و کار به جایی رسید که شایعه پناهندگی نفیسه به ترکیه نیز بر سر زبان‌ها افتاد. بعد از فشارها توسط نیروهای امنیتی، نفیسه مجبور به بازگشت به ایران شد. حتی در رسانه‌ها مطرح شد تحرکات نفیسه کوهنورد بوی جاسوسی برای ترکیه و انگلیس می‌دهد. انکار سفارت انگلیس با بالا گرفتن حرف و حدیث‌ها علیه نفیسه کوهنورد و متهم شدن نفیسه به جاسوسی برای انگلیس، دستیار ريچارد دالتون سفیر وقت انگلیس در تهران اعلام کرد که بین وزارت خارجه انگلیس و هیچ یک از خبرنگارهای داخلی (اشاره به نفیسه کوهنورد) هیچ‌گونه رابطه‌ای وجود نداشته و ادعاهای دستگاه امنیتی ایران کاملا بی‌اساس است. خبرگزاری‌ها و سایت‌های خبری نیز در واکنش به صحبت‌های سفارت انگلیس درباره نفیسه نوشتند: «ماموریت نفیسه به نام همشهری به کام بی‌بی‌سی». او بعد از بازگشت به تهران شخصی را به نام «مارال داشلی» به عنوان رابط خود با سفارت انتخاب کرد و همه گزارش‌های تهیه شده را از طریق وی به سفارت انگلیس منتقل کرد. رفته رفته حساسیت نسبت به نفیسه بیشتر شده و تحقیقات درباره عملکرد وی ادامه پیدا کرد. بعد از مدتی رسانه‌ها مطلبی را با عنوان رابطه و همکاری غیر قانونی نفیسه کوهنورد با شبکه غیرقانونی سی ان‌ان ترک منتشر کردند. با افشای روز‌افزون فعالیت‌های نفیسه، شایعه جاسوسی وی برای انگلیس و ترکیه نیز قوت پیدا کرد و سرانجام منجر به اخراج وی از روزنامه همشهری شد. خروج غیرقانونی از کشور بعد از مطرح شدن جاسوسی و ممنوع‌الخروج شدن نفیسه، فعالیت‌های او محدود شد تا بتواند در یک زمان مناسب از ایران خارج شده و به لندن برود. او ادامه فعالیت‌های خود مشغول بود و گزارش‌های خود را توسط رابطش «مارال» به سفارت می‌فرستاد و بارها و بارها به بهانه دیدار خانواده نیز به ارومیه سفر کرده و از نزدیک فعالیت‌های شوراها را نیز مورد بررسی قرار می‌داد. در یکی از سفرهایی که به نقده رفته بود «مارال داشلی» با نفیسه تماس گرفت و به وی گفت طبق اخباری که از سفارت به دست ما رسید احتمال دستگیری نفیسه توسط نیروهای امنیتی ایران شدت پیدا کرده به همین دلیل همه کارها را به معاون خود تحویل داده و بار سفر خود را برای رفتن به انگلیس ببندد. شخص رابطی که قرار شد نفیسه را منتقل کند (غضنفر) فردای آن روز به ارومیه آمد تا از همانجا کارها را هماهنگ کند زیرا خطر بازگشت نفیسه به تهران زیاد بود. به علت ممنوع‌الخروج بودن، نفیسه مجبور شد به صورت قاچاقی و غیر قانونی از ایران سفر کند. نفیسه در خاطراتش سخت‌ترین لحظات خود را آواره بودن در کوهستان‌ها برای گذر از مرز و فرار از ایران می‌داند. او می‌گوید: «سخت‌ترین لحظه‌های عمرم، فرار از ایران و رفتن به دیار غربت بود. آن هم با آن وضعیت اسفناک و دشوار. اما غضنفر واقعا به من کمک کرد. او بسیار به من روحیه داد و انصافا حق بزرگی بر گردن من دارد. او آنقدر به من در سختی‌های کوهستان لطف کرد که هیچ وقت نمی توانم آن را جبران کنم». حضور در لندن بعد از فرار به ترکیه، نفیسه به لندن رفته و در آنجا با «مهشید نادری» آشنا شد. مهشید نادری مسؤول آموزش و هماهنگی زنان فارسی زبان در رسانه‌های لندن است. او بعد از شناسایی و مصاحبه با زنان و دختران فارسی‌زبان تشخیص می‌دهد که هر یک از آنها در چه قسمتی مشغول به فعالیت شوند. البته ابتدای امر به ظاهر از بخش رادیو و تهیه گزارش‌های کوتاه شروع می‌شد. نفیسه بعد از رفتن به لندن که بنا به سفارشات با مهشید نادری آشنا شده بود، مهشید او را با نادر سمیعی آشنا کرد. نادر مسؤول دفتر گروه فعالیت‌های تجزیه‌طلبان در لندن (چشم روباه) بود. او با پوشش خبرنگار آزاد و گردشگری و... ایرانیانی را که برای سیاحت به لندن می‌آمدند جذب و در نهایت آنها را تشویق به کار در انگلیس و تشکیل خانواده و گرفتن اقامت در لندن می‌کرد. مسؤول دفتر جذب تجزیه‌طلب‌ها در استانبول بعد از آموزش، نفیسه کار خود را از همان لندن شروع کرد و بعد از 4‌ماه به عنوان مسؤول دفتر جذب و گزینش و فعالیت‌های تجزیه‌طلب‌ها در استانبول معرفی شد. دفتر استانبول چند هفته‌ای می‌شد که مسؤول نداشت و نادر، نفیسه را به عنوان مسؤول آن معرفی کرد. بعد از گذشت یک هفته نفیسه به همراه «غضنفر» تحت عنوان خبرنگار به استانبول سفر کردند و اتاقی در هتل جواهر در محله «شیشلی» رزرو کردند تا بتوانند در فرصت مناسب خانه مناسبی برای اقامت دست و پا کنند. نفیسه برای جبران لطف‌هایی که غضنفر به او داشته بود، غضنفر را به عنوان معاون خود معرفی کرد تا باز با کمک او بتواند کارهای خود را جلو ببرد. بعد از گذشت یک هفته غضنفر خانه‌ای 50 متری در یکی از کوچه پس‌کوچه‌های خیابان استقلال در میدان تقسیم، دست و پا کرد. در طول مدت یک سال 5 نفر از توریست‌های ایرانی که به استانبول سفر کرده بودند جذب بی‌بی‌سی شده و نزدیک به یکصد نفر عضو گروه‌های تجزیه‌طلب ‌ترک و کرد شدند. در کنار این کارها برخی گزارش‌ها و خبرها نیز برای رادیو بی‌بی‌سی ارسال شد تا پوشش خبرنگاری همچنان حفظ شود. فعالیت با نام مستعار نام مستعار نفیسه در استانبول «لیلا باغچه‌لی» بود. در تمام این مدت غضنفر در کنار نفیسه (لیلا باغچه‌لی) بود و رابطه نفیسه با غضنفر به شکلی بود که همه فکر می‌کردند آنها زن و شوهر هستند. نفیسه 4 سال با غضنفر در کنار هم زندگی کردند اما بنابه گفته غضنفر هیچگاه تصمیم به ازدواج نگرفتند. غضنفر معتقد بود ازدواج متعلق به کشورهای جهان سوم است. او همیشه می‌گفت: وقتی می‌شود کنار هم زندگی و مشکلات روحی و جسمی همدیگر را رفع کرد بدون اینکه زیر بار تعهد و مسؤولیتی بروی، چرا خودت را محدود کنی؟ اما برخی افراد جذب شده بعدها ادعا کردند که با شخصی به نام غضنفر آشنا شده و او به شیوه‌های مختلف آنها را اغفال کرده و با آنها رابطه برقرار کرده است. حتی برخی از آنها ادعا کردند بچه‌هایی که در شکم دارند از غضنفر بوده که خود را خبرنگار بی‌بی‌سی معرفی کرده است. با بالا گرفتن اعتراض‌ها مسؤولان لندن‌نشین مجبور شدند برای آرام کردن اوضاع غضنفر را از قسمت مربوطه منتقل کنند. اما سعید وطنخواه که مسؤول جذب و گزینش کارمندان بی‌بی‌سی است و مدتی نیز در استانبول بوده و عملکرد نفیسه را از نزدیک دیده بود به همین دلیل به نادر سمیعی گفت که نفيسه را برای کار در بی‌بی‌سی در نظر گرفته است. نادر هم با درخواست سعید موافقت کرد و قرار شد نفیسه به لندن منتقل شود. گروه بهایی جوانان بدون مرز ساناز قاضي‌زاده خبر پذیرش در بي‌بي‌سي را به کوهنورد می‌دهد. ساناز خواهر فرناز قاضی‌زاده (مجري بي‌بي‌سي فارسي) است. او در حال حاضر هم در شبکه بی‌بی‌سی فارسی و هم در شبکه من و تو در برنامه من و تو پلاس مشغول به فعالیت است. نفیسه با ساناز قاضی‌زاده از طریق گروه بهايي «جوانان بدون مرز» آشنا شد. ساناز قاضی‌زاده یکی از ناظران گروه «جوانان بدون مرز» در لندن بود. فعالیت‌های ساناز قاضی‌زاده (یکی از ناظران گروه جوانان بدون مرز) و گروه «چشم روباه» در برخی قسمت‌ها با هم مشترک است و هر از گاهی مسؤولان گروه‌ها در جلسه‌ای موسوم به «ژورنالیست‌های لندنی» گرد هم جمع می‌شوند تا سر موانع پیشبرد اهداف مشترک گروه‌ها صحبت کرده و مشکلات به وجود آمده یا مشکلات احتمالی آینده را مورد بحث و بررسی قرار دهند. بهزاد بلور و علی همدانی؛ 2 شرور بعد از انتقال از استانبول به لندن، نفیسه به همراه مهشید نادری به ساختمان بی‌بی‌سی رفت و بعد از تکمیل پرونده و مشخصات و... وارد استودیوی بی‌بی‌سی شد. قرار شد نفیسه تا یک‌ماه آزمایشی باشد و بعد از گذشت دوره آزمایشی و آشنایی با کار، در صورت صلاحدید فعالیت خود را شروع کند. نفیسه در خاطرات خود از روز ورود به دفتر مرکزی شبکه بی‌بی‌سی اینگونه یاد کرده است: «علی همدانی و بهزاد بلور روز اول یه جوری با من روبه‌رو شدن که انگار 10 ساله رفیق فابریک همدیگه‌ایم اما فرناز با اینکه من خواهرشو می‌شناختم خیلی سخت و یخی برخورد کرد. بعدا فهمیدم که فرناز کلا اینجوریه و تو بی‌بی‌سی فقط با چند نفر (مسعود بهنود، عنایت فانی و صادق صبا و...) خوبه و بقیه را اصلا محل نمی‌ذاره. منم کلا سعی می‌کنم زیاد دم پرش نباشم». علی همدانی، دوست‌پسر فرن تقی زاده(از مجريان بي‌بي‌سي) است و مدت‌هاست که با هم رابطه دارند. علی همداني یک خانه 65 متری در خیابان «نیوگیت» دارد و فرن بعد از اینکه رابطه‌اش با بهزاد بلور در سال 2010 به هم خورد در خانه علی همدانی زندگی می‌کند. افتضاح فرن تقی‌زاده با بلور علت قطع رابطه فرن با بهزاد هم حامله شدن فرن در‌ماه سوم رابطه شان بود. بهزاد اصرار به نگهداشتن بچه داشت ولی فرن بچه را بدون اطلاع بهزاد سقط کرد. کار به شکایت و دادگاه کشیده شد و در نهایت رابطه بهزاد و فرن به هم خورد. بعد از گذشت چند هفته رابطه نفیسه با علی همدانی صمیمی‌تر شد. ابتدا این رابطه در حیطه کاری بود اما بعد از اینکه چند سفری نفیسه با علی همداني به استانبول رفتند این رابطه از حالت کاری فراتر رفته و حالت صمیمانه‌تری به خود گرفت. نفیسه در خاطرات خود پرده از این ارتباط برداشته و می‌گوید: «آقاجون درست زمانی که داشتم حاضر می‌شدم گزارش علی رو بگم از بالا پیام اومد که خود محترمشون هم پشت سر من مشغول خوردن نخودچی‌هاست. حتی با فتوشاپم نمی‌شه برش داشت. دست آقای زوبین‌خان هم درد نکنه با شکار این خنده بدجنسانه علی در پشت صحنه». رابطه فاسد زیگزاگی در تمام مدتی که علی همداني و نفیسه در استانبول بودند، نفیسه به او بسیار نزدیک شد. آنها خانه‌ای 70 متری در خیابان Istiklal Caddesi گرفتند و مشغول کار شدند. در طول مدتی که علی و نفیسه در استانبول بودند، چندباری بهزاد هم به استانبول آمد اما رابطه علی و نفیسه بسیار نزدیک‌تر از آن چیزی بود که بهزاد فکرش را می‌کرد. صمیمی شدن علی با نفیسه یک طرف، کمرنگ شدن رابطه علی با فرن نیز قسمت دیگر ماجرا بود. تا حدی که موجب قطع‌شدن رابطه فرن با علی شد. فرن داستان و جریان قطع رابطه‌اش با علی همداني را در پاسخ به سوال آذر نویدی (یکی از دوستان فیس‌بوکی فرن) که پرسیده بود چرا با علی همدانی زندگی نمی‌کنی؟ اینگونه توضیح داد: «بعد از اینکه علی و نفیسه به استانبول رفتند، رابطه‌شون خیلی نزدیک شده، با هم خونه گرفتن و پیش هم زندگی می‌کنن. من، علی رو خیلی خوب می‌شناسم محاله پیش دختری باشه و راحت بخوابه. تازگی‌ها هم یه پیام به بهزاد فرستاده که توش نوشته، این فنچی که پیش منه (نفیسه) دیگه مال من شده شما بپا الهام از دستت نپره (الهام صیادی کارمند تازه‌وارد بی‌بی‌سی که به تلفن‌های بیننده‌ها پاسخ می‌دهد). بهزاد پیامو نشونم داد. اولش خیلی عصبانی شدم ولی بعدش منم حسابی حالشو (علی) گرفتم. شب جات خالی با بهزاد رفتم خونشونو و کلی با هم خوردیم، خوندیم، رقصیدیم و تا صبح با هم بودیم. بعدش منم یه پیام برای علی همداني فرستادم که آن موقعی که تو در کنار فنچتی منم در کنار مرغ عشق دیگه‌ای در حال عشق‌بازی‌ام. اگر تو فکر می‌کنی خوشگل‌تر از من هم وجود داره من هم فکر می‌کنم بالیاقت‌تر از تو هم هست. بعدشم هرچی زنگ زد جوابشو ندادم. چند باری هم که اومده لندن، اومدمنت‌کشی اما دیگه تحویلش نگرفتم. بدبخت اونقدر ندید بدید شده که به نفیسه میگه فنچ. اگه نفیسه فنچه پس عمه 65 ساله منم آهوه». بعد از اینکه نفیسه به لندن آمد مشخص شد علی را به عنوان جایگزین خود در استانبول معرفی کرده است تا رابطه‌اش را با علی به نوعی به هم بزند. علی همداني بعد از این همه مدت متوجه شد در واقع او نبوده که نفیسه را تور کرده بلکه این نفیسه بوده که برای رسیدن به اهداف خودش از علی استفاده کرده است. نفیسه در حالی به لندن آمد که علی همداني به عنوان جایگزین نفیسه معرفی شده و مجبور شد چند سال دیگر در استانبول باقی بماند. نفیسه بعد از بازگشت مسؤول تهیه و جمع‌آوری اخبار تجزیه‌طلبان و اعتراض‌های آنها در ایران، ‌ترکیه و عراق برای بخش خبری شد. او خبرهای مورد نیاز را تهیه و تدوین کرده و در نهایت به بخش خبری تحویل می‌داد. نفیسه در این مدت به نیما اکبرپور و بهزاد بلور نزدیک شد. سفر آنتالیا بعد از یک‌ماه به نفیسه ماموریت داده شد همراه بهزاد بلور به آنتالیای ‌ترکیه برای تهیه گزارشی درباره انتخاب دختران زیبا در مراسمی که در آنجا بود، بروند. در طول سفر نفیسه به بهزاد بسیار نزدیک شد و قرار شد بهزاد او را با نیما اکبرپور بیشتر آشنا کند. در همان سفر بهزاد قرار یک پارتی را در خانه نیما گذاشت و قرار شد بعد از بازگشت از آنتالیا یک پارتی در خانه نیما اکبرپور با هزینه بهزاد برگزار شود. بعد از بازگشت از آنتالیا بهزاد و نفیسه به پارتی‌ای که در خانه نیما تدارک دیده شده بود، رفتند. در آنجا نفیسه توانست به اصطلاح نیما را تور کند. نیما در وب‌سایت شخصی‌اش درباره نفیسه اینگونه نوشته: «نفیسه برخلاف قیافه ساده و ساکتش دختر شاد و شلوغیه. پارتی‌ای که توش نفیسه نباشه صفایی نداره. من از اینکه باهاشم خیلی خوشحالم». همخانگی با معاون چلچراغ نفیسه در حال حاضر در خانه نیما زندگی می‌کند و به سفارش نیما چند ماهی است که مجری برنامه نوبت شما شده است. خود نیما هم هر از گاه که نفیسه برنامه نوبت شما را اجرا می‌کند در کنار او کامنت‌های مخاطبین در سایت بی‌بی‌سی و نظراتشان را در وبلاگ‌ها بررسی می‌کند. نیما اکبرپور مجری برنامه کلیک با موضوع فناوری است. نیما اکبرپور متولد ۶ اسفند ۱۳۵۳ در لاهیجان است. وی تحصیلاتش را در رشته مهندسی کامپیوتر و در گرایش نرم‌افزار در دانشگاه آزاد اسلامی واحد لاهیجان به پایان برده‌است. نوشتن را به طور جدی با وبلاگش «عصیان» آغاز کرد و در هفته‌نامه چلچراغ ادامه داد. آخرین مسؤولیتی که در این هفته‌نامه داشت معاونت سردبیری و چند ‌ماه هم به عنوان جانشین سردبیر بود. نیما اکبرپور با صادق صبا و عنایت فانی رابطه بسیار نزدیکی داشت. ستار سعیدی در وبگاه شخصی خود درباره نحوه پذیرش نفیسه به عنوان مجری برنامه نوبت شما، نوشته: «اگر نیما نبود، نفیسه عمرا مجری برنامه نوبت شما می‌شد. انصافا هیچ کس مثل سیاوش و پونه این برنامه رو خوب اجرا نمی‌کردن ولی به خاطر ارتباط‌های شخصی اونا و فضایی که درباره این ارتباط‌ها تو رسانه‌های داخلی به وجود اومد، صادق مجبور شد سیاوش و پونه رو کنار بذاره. نیما هم که فضا رو خالی دید زود کیس خودشو (نفیسه) به جای پونه جا زد. نفیسه باید ممنون نیما باشه». اولین باری هم که نفیسه در برنامه نوبت شما برنامه اجرا کرد 22 آگوست بود و البته حضور وی در این برنامه تاکنون هم ادامه داشته است. برخی خبرها حاکی از آن است که نفیسه قرار است با نیما اکبرپور ازدواج کند. رابطه من و نیما! نفیسه در پاسخ به شایعه‌های مطرح شده درباره ازدواج او با نیما اکبرپور گفته است: «رابطه من و نیما یک رابطه کاملا دوستانه است. مثل خیلی دیگه از رابطه‌ها که اینجا بین مجریا و کارمندا وجود داره. متاسفانه عده‌ای فکر می‌کنن اینجا مث ایرانه که ندیده و نشناخته عقد بخونن و بعدش یه عمر با پشیمونی زندگی کنن. به نظر من سال‌ها طول می‌کشه تا آدم‌ها همدیگر رو بشناسن». این آخرین کیس است؟ مدتی پیش هنگامی که سرخط خبرها، فساد اخلاقی موجود ب


تاریخ: دو شنبه 18 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط arman

 

 

عاشورای 88 لکه ننگی که از دامن فتنه‌گران پاک نمی‌شود

 

اقدامات مشمئز کننده‌ای که فتنه‌گران در این روز مرتکب شدند، ماتم مردم را دو چندان کرد و هتک حرمت حسین مظلوم در سرزمینی اتفاق افتاد که مردمش به عشق او زنده است.

به گزارش فارس، حرمت‌شکنی در عاشورای 88 لکه‌ای سیاهی است که تاریخ هیچ‌گاه آن را از خاطر نمی‌برد، شناعتی که فتنه‌گران در عاشورای 88 و در روز شهادت سرور و سالار شهیدان مرتکب شدند، در تاریخ تشیع بی سابقه بود و تاریخ به یاد ندارد که عده‌ای آشوب‌طلب در قلب پایتخت شیعیان جهان اینگونه حرمت امام شهید شیعیان را شکسته باشند.

اگر چه فتنه‌گران کوشیدند که از عاشورا به مثابه ابزاری برای پیش‌بردن مقاصد سیاسی خود استفاده کنند کما اینکه پیش از این با رای مردم، عکس امام (ره)،‌روز قدس، روز دانشجو هم اینچنین کرده بودند،‌ اما قطعا آنچه پس از هشت ماه فتنه‌گری، کار فتنه پیچیده‌ای که خواص را هم با خود درگیر کرده بود، تمام کرد،همین عاشورای 88 بود.

در 6 دی‌ماه 88 در حالی که مردم عزادار ایران اسلامی یکپارچه سیاه‌پوش و غرق در عزای امام شهیدشان بودند، لایه‌های عمیقی از فتنه آشکار شد؛‌بسیاری از تحلیلگران معتقد بودند که جریان آشوب هرچه منحرف باشد، حرمت حسین‌بن علی (ع) را نگه خواهد داشت و به ساحت ائمه اطهار اهانت نخواهد کرد، اما عناد آنها با مقدسات حدی نداشت.

alt

در سویی دیگر رسانه‌های غربی از تغییر چهره تهران در روز عاشورا خبر می‌دادند و حتی نوری‌زاده ضد انقلاب لندن نشین به اعلام جزئیات برنامه فتنه‌گران در عاشورا پرداخت.

ظهر روز عاشورا فرا رسید؛ جماعتی‌ آشوب‌طلب که خیابان‌های تهران را خلوت دیدند به خیابان‌ها ریختند و به هلهله،‌ پایکوبی و سر دادن شعارهای ساختار شکنانه پرداختند و اصل ولایت فقیه را مورد هجمه قرار دادند.

اقدامات مشمئز کننده‌ای که فتنه‌گران در این روز مرتکب شدند، ماتم مردم را دو چندان کرد و هتک حرمت حسین مظلوم در سرزمینی اتفاق افتاد که مردمش به عشق او زنده است.

در آن سوی دنیا هم هلهله‌ای برپا بود؛ مریم رجوی این عاشورا را بهار تهران نامید و ریگی،‌باراک وزیر جنگ اسرائیل و اوباما به نمایندگی از دشمنان ایران اسلامی به ستایش فتنه‌گران پرداختند.

سران داخلی فتنه نیز به توجیه اقدامات غیر قابل باور حامیان خود پرداخته و به اصطلاح صورت مساله را پاک کردند، کروبی در بیانیه خود عزاداران حسینی را مشتی وحشی نامید و میر حسین موسوی نیز فتنه‌گرانی که حرمت سیدالشهدا و عزاداران حسینی را هتک کرده بودند، «مردان خدا جوی» عنوان کرد.

پس از این واقعه نفرت و انزجار مردم از فتنه‌گران و سران آنها دیگر قابل کنترل نبود، مراجع تقلید از این حوادث فجیع که در روز عاشورا اتفاق افتاده بود، اعلام برائت کردند.

alt

پس از خط بندی فتنه‌گران با نظام اسلامی در روز عاشورا مردمی که صبورانه و با بزرگواری هشت ماه تمام اقدامات فتنه‌گران را تحمل کرده بودند، دیگر شناعت عده‌ای قدرت‌طلب و فرصت‌جو در عاشورای حسینی را بر نتابیده و با شعارهایی همچون «حسین جان شرمنده‌ایم» در روز 9 دی سراسر تهران را مشحون از شور حسینی کردند و اینگونه بود که طومار طوفانی هشت ماهه با نقش‌آفرینی مردم و محاکمه خیابانی سران فتنه به پایان رسید.

مقام معظم رهبری پس از حماسه 9 دی درباره عظمت حضور مردم فرمودند که مطمئن باشید روز 9 دی در تاریخ ماند و متمایز شد و در این قضایا هم عاشورا به کمک ملت آمد.

اما اینک و در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری دیگری، بازهم فتنه‌گران و حلقه ضد انقلاب،  خواب آشفته‌ای برای به یغما بردن میراث خمینی کبیر دیده‌اند،‌ اما شکست در حوادث سال 88 راه‌اندازی «فتنه‌ای خیابانی» را برای آنها تنها به خیالی دست نیافتنی تبدیل کرده است.

نوشته شده توسط آزاد در 15:7 |  لینک ثابت   • نظر بدهید

پنجشنبه هفتم دی 1391

خاتمی و رادیو فردا، نگران منافع نظام!

 
 
رادیومدتی است رادیو فردا بیش از حد نگران تداوم انقلاب شده، طوریکه رادیو دیروز نگران است شاید به خاطر این همه بی تابی بلایی سرِ رادیو فردا بیاید!

به گزارش بولتن نیوز به نقل از رادیو دیروز، رادیو فردا در مطلبی تحت عنوان "محمد خاتمی: تداوم حصر موسوی و رهنورد و کروبی به نفع نظام نیست" اعلام نموده که خاتمی نگران منافع نظام است و در حصر بودن سالمندانِ محترم، آقایان و خانمها کروبی موسوی و رهنورد، را از زبان خاتمی به نفع نظام نمی دانند!
رادیو فردا نوشته:

"محمد خاتمی، رییس جمهوری پیشین ایران، در دیداری که با دختران میرحسین موسوی، از رهبران مخالف دولت، داشته است با ابراز نگرانی از وضعیت سلامت میرحسین موسوی و همسرش زهرا رهنورد تاکید کرد که «تداوم حصر میرحسین و رهنورد و کروبی نه شایسته کشور و آبروی انقلاب است و نه به نفع نظام."»
رادیو دیروز چند سوال را از رادیو فردا و خاتمی ضروری می داند که بپرسد:
۱. آیا تیتر های کذبی که شما می زنید منافع نظام را به خطر نمی اندازد؟
۲. آیا اخبار جعلی و سراسر دروغ شما دل بعضی از سطحی نگرها را خالی نمی کند و مثلاً برخی ها با همین اخبار شما در سال ۸۸ به خیابان نمی آمدند و منافع نظام را به خطر نمی انداختند؟
۳. آقای خاتمی اگر به فکر منافع نظام و آبروی آن هستند چگونه راضی شدند که گوهرِ مشارکت ۸۵ درصدی مردم را در انتخابات که بیمه کننده نظام و پیشگیری کننده از خیلی از تهدیدات دشمنان بود را با خیمه شب بازیهای سال ۸۸ خود و همفکرانش به قرصی نان بدهند؟
۴. آیا اینکه روحانی ای با لباس مبلغین اسلامی، در مقام شخص اول مملکت به ایتالیا سفر کند و با زن نامحرم دست بدهد، آبروی نظام را نمی برد؟ مگر نه اینکه همین عمل برای جوانی بی دفاع و البته تحصیل نکرده در حوزه، در کشور اسلامیمان جرم محسوب می شود و محکومیت به دنبال دارد؟
در ادامه رادیو فردا می افزاید: 

"حبس خانگی این افراد در حالی ادامه دارد که هیچ دادگاهی در ایران حکم به حصر خانگی آنها نداده است و مقام‌های قضایی و سیاسی حاضر نیستند که مسئولیت این اقدام را بپذیرند." 
اگر سری به برنامه های عاری از منطق و جاهل پسند رادیو فردا بزنید می بینید که مملو از برنامه هایی است که انتقادات صریحی به محاکمه افراد، نوع محاکمه، حکم صادره، نوع حبس، و ده ها اما و اگرِ دیگر دارد! حال معلوم نیست طبق نظرات متداوماً متغییر رادیو فردا، قوه قضائیه باید محاکمه بکند یا نکند تا دلِ این رادیو را به دست آورد!

 

پيام فرستادگان فتنه از پاريس

 

کهیک روحانی اصلاح‌طلب با ابراز نگرانی از اهداف و برنامه‌های جدید فتنه‌گران خارج‌نشین اظهار داشت: «آن چند نفر که به آمریکا رفته‌اند، کاملاً رنگ و بوی اپوزیسیون مقیم آمریکا را گرفته‌اند و تکلیف‌شان را هم با ما و هم با حکومت (جمهوری اسلامی) مشخص کرده‌اند».
وی افزود: «اقدامات چند نفری که به اسم اصلاح‌طلب در پاریس و لندن اقامت کرده‌اند و از طرف اصلاح‌طلبان تصمیم می‌گیرند، به ضرر اصلاح‌طلبان تمام می‌شود و بهانه به دست حکومت می‌دهد تا برای کل جبهه اصلاحات، موانع و محدودیت‌های جدید ایجاد کند و کار خودش را پیش ببرد».
این روحانی اصلاح‌طلب تصریح کرد: «برایم خیلی عجیب است که بعضی دوستانِ داخلی آن افراد هم به آنها مشکوک شده‌اند و در خفا می‌گویند که آنها یا آدم حکومت هستند یا برای خارجی‌ها کار می‌کنند اما با این حال طرح‌های آنها را دنبال می‌کنند».
وی ادامه داد: «آنها حتی پیش ما (روحانیون اصلاح‌طلب) می‌آیند و می‌خواهند که طرح‌های اجق وجق آن افراد مشکوک (اپوزیسیون برانداز خارج‌نشین) را پیاده کنیم!».
روحانی وابسته به اردوگاه اصلاح‌طلبان در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به نمونه‌ای از خواسته‌های تیم مذکور گفته است: «چند روز پیش یکی از همین مشارکتی‌ها پیش من آمد و گفت بیائید هر چه زودتر به حصر موسوی و کروبی اعتراض کنید و رفع حصر را از حکومت و رهبری بخواهید».
وی افزود: «گفتم حالا چه اتفاقی افتاده و چه چیزی عوض شده که با این عجله بیایم این موضوع را مطرح کنیم؟ او اول جواب‌های بی‌سروته داد و وقتی دید من قانع نشدم، گفت که این موضوع بخشی از یک برنامه جامع است که دوستان ما در پاریس برنامه‌ریزی کرده‌اند و وقتی زمانش برسد، چند دولت اروپایی و چند سازمان‌ بین‌المللی و رسانه‌های مختلف خارجی هم به کمک خواهند آمد».
این روحانی اصلاح‌طلب گفت که پیک حزب منحلٌه مشارکت به او گفته است «اوج کار ما در 25 بهمن خواهد بود که تا آن مقطع، این دو نفر را به قطع و یقین از حصر خارج می‌کنیم و با فضایی که در داخل و خارج ایجاد می‌شود و حمایتی که خارجی‌ها قولش را داده‌اند، وارد مقطع انتخابات می‌شویم و حکومت را مجبور می‌کنیم کاندیداتوری خاتمی یا برادرش را بپذیرد و بالاخره انتخابات را می‌بریم!».
وی اضافه کرد: «از این شخص (پیک مشارکتی‌ها) پرسیدم دوستان خارج شما یعنی چه کسانی؟ یعنی شیرین عبادی و حقیقت‌جو و شوهرش می‌خواهند این همه کار را انجام دهند؟ ‌آن فرد پاسخ داد: نه؛ شیرین عبادی فقط بخش حقوق بشری را دنبال خواهد کرد و مسئولیت کمپین آزادی موسوی و کروبی را به عهده می‌گیرد».
«او گفت که اصل طرح توسط اردشیر امیرارجمند و اعضای شورای هماهنگی راه سبز امید طراحی شده و با خانواده‌های آن دو نفر هم هماهنگ شده که اول آنها اعتراضات و نامه‌نگاری‌ها را شروع کنند و بلافاصله شخصیت‌های روحانی و سیاسی اصلاح‌طلب مثل من و خاتمی و هاشمی و موسوی لاری و مجید انصاری و عبدالله نوری و بعضی علمای هماهنگ با اصلاح‌طلبان مثل آقایان صانعی و بیات و بعضی شخصیت‌های بریده از اصولگرایان، همین درخواست را بیان کنند و در مرحله بعدی قرار است گروه‌های اصلاح‌طلب مثل حزب مشارکت، مجاهدین انقلاب، نهضت آزادی و ملی - مذهبی‌ها و روحانیون مبارز و مجمع مدرسین و محققین و ... خواهان رفع حصر موسوی و کروبی شوند».
این روحانی وابسته به اردوگاه اصلاح‌طلبان گفت: «پرسیدم مگر احزابی به نام مشارکت، مجاهدین انقلاب و نهضت آزادی هم وجود دارد که موضع بگیرند؟ خانواده‌های کروبی و موسوی و بعضی از افرادی که اسم بردید هم که همیشه دارند همین حرف‌ها را می‌زنند و حکومت هم هیچ اعتنایی نمی‌کند».
وی ادامه داد: «از آن شخص پرسیدم چرا ما را وارد معرکه‌ای می‌کنید که سرتاپایش مشکوک و دردسر درست‌کن است؟ ‌چرا کاری می‌کنید که این یک ذرٌه احترامی هم که حکومت برای امثال ما قائل است، از بین برود؟».
این روحانی اصلاح‌طلب تصریح کرد که پیک حزب منحلٌه مشارکت به وی پاسخ داد است «امیرارجمند گفته باور کنید که برنامه ما خیلی گسترده است» و به نقل از این ضدانقلاب فراری ادامه داده «برای داخل در تلاش هستیم شخص خاتمی وارد این صحنه شود و دیگران هم با او همکاری خواهند کرد و حتی قرار است با بعضی دولت‌ها مذاکره کنند تا آنها هم این مطالبه را مطرح کنند».
آنگونه که پیک مشارکتی‌ها از قول امیرارجمند به این روحانی وابسته به اردگاه اصلاح‌طلبان گفته، در خارج نیز از سوی آنها اقدامات متعددی همچون راه‌انداختن تظاهرات وسیع در کشورهای خارجی و تجمع مقابل مراکز سازمان ملل و سفارتخانه‌های ایران در پایتخت‌های مهم اروپایی و آمریکایی طراحی شده و قرار است با تعدادی از نمایندگان کنگره آمریکا و پارلمان اروپا و سیاست‌مداران مطرح آمریکایی و اروپایی و احمد شهید (گزارشگر ویژه سازمان ملل) و رهبران چند کشور همسایه و دوست ایران مذاکره ‌شود تا آنها هم آزادی موسوی و کروبی را از حکومت ایران درخواست کنند.
وی تصریح کرد: «آنها حتی در تلاش هستند تا ادامه مذاکرات هسته‌ای به همین موضوع منوط شود! و اگر با همه این کارها حکومت (جمهوری اسلامی) زیربار نرود، از آمریکا و اروپا خواسته‌اند تحریم‌ها علیه ایران را تشدید کنند!».
این روحانی اصلاح‌طلب در پایان با ابراز نگرانی شدید از برخی اقدامات مشکوک حلقه تندروهای اصلاح‌طلب گفت: «من که قانع نشدم که چنین کاری را انجام دهم و به دوستان خودمان هم می ‌گویم خیلی مواظب باشند که به دام خارجی‌ها یا به دام اطلاعاتی‌های حکومت (جمهوری اسلامی) نیفتید!».
منبع:باشگاه خبرنگاران جوان
 

خط و نشانِ رادیو فردا برای رسایی!

 
 
رادیورادیو فردا ظاهراً تمام انرژی خود را برای دفاع از رفسنجانی و خانواده اش به کار گرفته است.

به گزارش بولتن نیوز به نقل از رادیو دیروز، رادیو فردا تمام توان خود را برای دفاع از خانواده هاشمی به کار گرفته و کمتر ممکن است که در صدر اخبار این رادیو، صحبت از مهدی، فائزه، محسن، یاسر، فاطمه و یا اکبر رفسنجانی به گوش نرسد.
گزارشِ اوضاعِ به گفته رادیو فردا نگران کننده مهدی هاشمی در زندان، ممنوع الملاقات بودنش، بی دلیل بودن اتهامات، ساختگی بودن نوار منتشره نیک آهنگ کوثر و خلاصه هر نوع تیتر که فکرش را هم نمی توان کرد، در تحریریه رادیو فردا جعل می شود تا خوش خدمتی خود به خاندان هاشمی را اثبات کنند. حتی اکبر گنجی در مقاله ای که مانند همه مقاله هایش کپی برداری از نقل قول های دیگران است عنوان نموده بود "جداً باید از هاشمی تقدیر به عمل آید".
حال با دو نطق آتشین رسایی، علیه این خانواده، رادیو فردا تلاش نموده تا به هر نحو ممکن، از شدت حملات بکاهد.
این رسانه نما، در تیتری عجیب به جای پرداختن به اصل ماجرای امروزِ مجلس در خبری عنوان نموده "حمله دوباره رسایی به رفسنجانی؛ خانواده هاشمی به دادگاه روحانیت شکایت کرد "
در ادامه خبر، سایت رادیو فردا به دفعات از عواقب این افشاگریها و یا زنده کردن خاطرات در ایام منتهی به ۹ دی اعلام نگرانی کرده:

"نطق پیشین حمید رسایی در مجلس شورای اسلامی که روز ۲۸ آذر ایراد شد، واکنش صریح دادستان تهران را در پی داشت.
در پی این نطق، داستان تهران از حمید رسایی به خاطر آن‌چه اظهارات «مجرمانه» و «خلاف واقع» خوانده شده است، در دادگاه ویژه روحانیت شکایت کرد و گفت که رسیدگی به پرونده مهدی هاشمی، نشان‌دهنده عدم مصونیت او در مقابل دستگاه قضایی و استقلال قوه قضائیه است.
خانواده هاشمی رفسنجانی در نهایت خواستار آن شده است تا دادگاه ویژه روحانیت به پرونده حمید رسایی رسیدگی کند".
در ادامه رادیو فردا با آوردن یک تیتر داخلی دیگر سعی نموده تا این موضوع را برجسته تر نشان دهد:

"شکایت از رسایی به دادسرای ویژه روحانیت

به دنبال اظهارات حميد رسايی و اعلام جرم دادستانی تهران عليه وی، خبرگزاری ايسنا روز چهارشنبه گزارش داد که خانواده هاشمی رفسنجانی شکايتی را عليه اين نماينده مجلس به دادسرای ويژه روحانيت تسليم کرده اند. محمود عليزاده، وکيل خانواده رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام، گفته است: «ياسر، مهدی، فاطمه و محسن از فرزندان آيت الله هاشمی رفسنجانی عليه حميد رسايی در دادسرای ويژه روحانيت شکايت کرده اند. وی افزوده است: «در دادسرا از شکات توضيحات لازم را خواسته اند و فکر می کنم تا ۱۰ روز آينده حميد رسايی به دادسرا احضار شود.»

روز پنجشنبه، ۳۰ آذرماه، نيز دادستانی عمومی و انقلاب تهران نطق روز بيست و هشتم آذر اين نماينده مجلس و اتهاماتی که به دستگاه قضايی وارد کرده بود را «خلاف واقع و کذب» خواند و گفت که «با عنايت به مجرمانه بودن برخی از اظهارات آقای رسايی، دادستانی تهران مراتب را جهت رسيدگی به دادستان ويژه روحانيت اعلام کرده است.»"

اما تذکری که رادیو دیروز آن را برای رادیو فردا ضروری می داند: "رسایی" ها مانند "ستار بهشتی" های شما نیستند که با ۵ روز بازداشت، از ترس بمیرند! و یا مانند ابطحی ها که با ۱۰ روز بازداشت، تمام دانسته های خود را از معاندین صهیونیست صفتی مانند شما در تلویزیون رسمی کشور به زبان آورند و همه اسرار و هستی خود را برباد دهند تا شاید ۴ روز تخفیف در مجازات حبس خود بگیرند. رسایی ها مردانه در تریبون رسمی مجلس، آنچه دانستنش را به صلاح عموم می دانند بر زبان می آورند و تا پای جان پای روشنگری های عمار گونه خود ایستاده اند.

 

کلاهبرداری خانوادگی معصومه ابتکار از استانداری تهران+سند

 

در خبرهای قبلی به برخی از تخلفات معصومه ابتکار (عضو جبهه منحل شده مشارکت ورئیس سازمان محیط زیست دولت خاتمی) از جمله تقلب و دستبرد علمی از یک مقاله خارجی و درج آن در مجلات علمی داخلی بنام خود را با اسناد مربوطه منتشر نمودیم .

 

حال در اینجا در صدد هستیم به یکی دیگر از تخلفات وی اشاره کنیم

سید محمد هاشمی همسر خانم معصومه ابتکار ؛ که سابقا به دلایلی خاص از یکی از ارگانهای مهم کنار گذاشته شده بود ؛ به همراه چند نفر از دوستان نزدیک خود , از جمله معصومه ابتکاردر سال 1369 شرکتی را در زمینه واردات بنام «آرین شید «تاسیس می نمایند و محمد هاشمی به عنوان رئیس هیات مدیره و مصومه ابتکار به عنوان یکی از شرکاء و از سهامداران اصلی این شرکت محسوب می گردند .

در اینجا به عنوان نمونه به  یکی از دهها مورد قرارداد های صوری و تخلفات این شرکت ،کلاه برداری از استانداری تهران در سال 1372 که منجر به حیف و میل شدن مبالغ زیادی از بیت المال می باشد ،می پردازیم .

قابل توجه است که این تخلفات مربوط به دولت ششم به ریاست هاشمی رفسنجانی می باشد .

در آینده به افشاگری های بیشتری از تخلفات و اقدامات سود جویانه بانوی فتنه و همسرش در دولتهای ششم و هفتم و هشتم خواهیم پرداخت .

شرکت صنعتی با مسئولیت محدود بنام تبت با شماره ثبت 57867 در تاریخ 31/4/1369 با افزایش سرمایه شرکت و  آقایان بهزاد هاشمی و محمد هاشمی و خانم معصومه ابتکار و افسانه السادات میری را به عنوان شرکاء شرکت  معرفی نمود.

(سند شماره1)

sanad1 آگهی روزنامه رسمی شرکت تبت با شماره ثبت 57867

sanad1 آگهی روزنامه رسمی شرکت تبت با شماره ثبت 57867

شرکت مزبور با نام » آرین شید » در تاریخ 9/8/71 قراردادی به مبلغ380/000/000 ریال در خصوص تامین   4000 مترمکعب  چوب روسی مورد نیاز استانداری تهران  منعقد می نماید .

تا به اینجای کار معلوم گردیده است که آقای محمد هاشمی همسر خانم ابتکار رئیس هیئت مدیره شرکتی بنام «   تبت » به شماره ثبت 57867  طبق درج در روزنامه رسمی کشور می باشد ولی در قرار دادی که با استانداری تهران می بندند نام شرکت به آرین شید با همان شماره ثبت و مدیرعامل تغییر پیدا می کند .

این شرکت با تمهیداتی خود را مالک چوب روسی و قادر به تحویل آن معرفی می نماید و با انعقاد قرار داد مبلغ 180/000/000 ریال اخذ می نمایند ولی بعدا معلوم  می شود که مدیران شرکت مزکور با تظاهر به داشتن کالا و امکانات و قدرت واهی اقدام به کلاه برداری نموده اند .

در بند2 : مدت قرار داد 85 روز  قید شده است

در بند  8 این قرارد دادقید شده است که : فروشنده(شرکت آرین شید) مکلف است که کالای موضوع قرارداد را از نظر کیفیت طبق استاندارد متعارف تحویل خریدار نماید و از نظر خریدار تحویل چوب استوک ( ته مانده انبار – کناره درخت – ترک خورده- صفافی نشده ) غیر قابل قبول خواهد بود .

(سند شماره 2)

sanad2 متن قرار داد شرکت آرین شید و استانداری تهران

sanad2 متن قرار داد شرکت آرین شید و استانداری تهران

 

sanad20 متن قرارداد صفحه دوم

متن قرارداد صفحه دوم sanad20

sanad79 متن قرارداد صفحه سوم

sanad79 متن قرارداد صفحه سوم

بطوریکه در گزارش سازمان همیاری شهرداریهای استان تهران پس از گذشت ماهها ، شرکت به تعهدات خود عمل نکرده و از میزان 4000 متر مکعب مفاد قرار داد فقط 500 متر مکعب آن تحویل داده شده وکه در حد استاندارد خواسته شده نبوده و به صورت فله ای و ابعاد مختلف می باشد .

(سند شماره 3)

sanad3

sanad3

بدون شک این دست کلاهبرداری ها بدون لابی کردن امکان پذیر نیست . در اینجا به تخلف یکی از مدیران وقت که اصرار به عقد این قرار داد داشته است اشاره می شود.

مهندس خوشرو معا ون عمرانی وقت استانداری تهران در زمان تصدی خودبا اعمال نفوذ باعث   قرارداد غیر قانونی مذکور می شود .و با اعضاءهیات مدیره و مدیر عامل سازمان اقدام به تائید و تاکید و اصرار جهت عقد قرارداد مذکور نموده است در حالی که هیچ وظیفه و اختیارات قانونی در این رابطه نداشته است .

در ضمن وی بر خلاف ضوابط و خارج از حیطه اختیارات قانونی خود با تبدیل ضمانت نامه بانکی  به سفته آنهم به مبلغ پانزده میلیون تومان موافقت نموده است .

(سند شماره 4)

sanad4 متن درخواست استاندار تهران نسبت به تخلف اداری معاون خود و معرفی وی به هیات بدوی رسیدگی به تخلفات اداری

متن درخواست استاندار تهران نسبت به تخلف اداری معاون خود و معرفی وی به هیات بدوی رسیدگی به تخلفات اداری sanad4

 

متن درخواست استاندار تهران نسبت به تخلف اداری معاون خود و معرفی وی به هیات بدوی رسیدگی به تخلفات اداری

متن درخواست استاندار تهران نسبت به تخلف اداری معاون خود و معرفی وی به هیات بدوی رسیدگی به تخلفات اداری

sanad75

sanad75

sanad143

این تنها گوشه ای از سوابق سوءاستفاده ها و تخلفات خانوادگی بانوی فتنه بود. انشاءالله در آینده شاهد انتشار اسناد غیر قابل انکار دیگری از ترک تازی های دوم خردادی ها و فتنه گران خواهیم بود . منتظر باشید …

منبع :وبلاگ بانوی فتنه      http://greenebtekar.blogfa.com
 

فیلم مستند یزیدیان / حوادث روز عاشورای سال ۸۸ به روایت تصویر / لینک مستقیم دانلود

 

فیلم مستند یزیدیان / حوادث روز عاشورای سال 88 به روایت تصویر

 

“متاسفانه بعضی افراد «فراموش کرده‌اند» که مردم حافظه‌ی جمعی دارند و «اطلاعات در رسانه‌ها باقی می‌ماند»؛ بر همین اساس اطلاعاتی غلط به مردم می‌دهند.”
میرحسین موسوی [۸۸٫۰۳٫۰۲]

 

پس از برگزاری انتخابات عده ای با شعار تقلبی “تقلب در انتخابات” مردم را به خیابانها کشاندند اما مردم متوجه شدند که این یک بازی سیاسی و جنگ قدرتی است که اینها علیه نظام و جمهوری اسلامی به پا کردند، پس از صحبت های مقام معظم رهبری در ۲۹ خرداد ماه فقط عده خاصی از اراذل و اوباش بودند که به خیابانها آمده، اتوبوس ها را به آتش کشیده و اموال مردم را مورد تهدید قرار می دادند. مرحله دوم جدایی مردم از فتنه گران در روز قدس بود که فتنه گران در این روز شعار نه غزه نه لبنان سر دادند. روز عاشورا آخرین نقطه اوج حماقت جریان فتنه بود که خود را با امام حسین (ع) درگیر کردند و در این روز به همه مقدسات عاشورا اهانت شد. روز عاشورا روز سقوط فتنه بود و مردمی هم که در این مدت فریب فتنه گران را خورده بودند در ۹ دی ماه آمدند و وفاداریشان را به نظام، انقلاب، امام (ره) و رهبری نشان دادند.

 

مستند یزیدیان که گزیده ای از حوادث منتهی به فتنه عاشورای سال ۸۸ می باشد، جهت ثبت در حافظه تاریخی ملت ایران، با لینک مستقیم در ادامه مطلب قابل دسترسی است.

 
 

مدت زمان: ۳۰ دقیقه

 

کیفیت: VCDRip (خوب)

.::. دانلود با کیفیت بالا .::.
(فرمت: MP4 – ابعاد تصویر: ۵۷۶*۷۲۰) (حجم کل: ۱۰۰ MB )
لینک اصلی | لینک کمکی

تاریخ ماندگاری لینک اصلی: نا محدود

منبع: مبین مدیا

 




تاریخ: پنج شنبه 7 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط arman

جایی برای بازپروری خاندان هاشمی !؟



کهاینجا ایران است، هرکسی حق دارد اظهار نظر کند حتی مجرمی که آگاه از جرم خویش و مشوق دیگران در انجام جرم و فتنه است، اینجا ايران است جايي که مي تواني حتي در زندان هايش اظهار عقیده و نامه نگاری کنی و صدا و نوشته ات بدون هیچ مانعی در رسانه های دشمن دیرین کشور پخش شود.


به گزارش سیرنیوز به نقل از فرهنگ نیوز؛ اینجا زندان محل بازپروری معدود اشخاصی است که جرمشان هم صدایی با معاندان کشور است و به بودن در کانون بازپروری نیز افتخار میکنند، اینجا مجرمین در زندان برای همکیشان و همفکران خود دعا میکنند تا شاید آنها نیز بتوانند طعم شیرین تربیت صحیح را در جامعه خودساخته بچشند، اینجا زندانهایش را دانشگاه می نامند چون طعم واقعی دانشگاه که هیچ، حتی مدرسه را نیز نچشیده اند، اینجا هیچ کس قیم کسی نیست و فقط یک خاندان است که مدعی قیومیت نظام و انقلاب و کشور را دارد و یک نفر از این خانواده قیم همبندان خویش است اما دیگران هیچ دلسوزی برای آنان نمی کنند، اینجا مردم فهیم و آگاهند و سره را از ناسره تشخیص میدهند یعنی اگر کسی میگوید اینجا آزادی حاکم است نمی تواند بگوید با تمامی فشارها و محدودیتها توانستم این نامه را بنویسم. چون گفته اند دروغگو کم حافظه هست و دیرفهم. نامه ات را خواندم نوشته ای : " اینجا زندان است با فشار‌ها، محدودیت‌ها، سختی‌ها و دشواری‌هایش. جدایی مادران از کودکان، جدایی همسران از یکدیگر، جدایی خواهران و برادران، خانواده‌های متلاشی. نوعروسانی که طعم زندگی مشترک را نچشیده روانه زندان شده‌اند"، اما جایی که من هستم زندان نیست و تو هم میتوانستی از این موهبت الهی برای همیشه برخوردار باشي ، نه از رانت خاندانت، که آن هم آخرعاقبت خوبی برایت نداشت ولی خوشحالم توانستي قسمتی از نتیجه ناملایمات جامعه ساخته شده در دوران سازندگی و خفقان پدرت و اصلاحات حاصل از آزادي بي قيد و شرط پدر زاده ات را مشاهده نمایی ، فراموش کرده ای در صفحه حوادث مجله زن روز چه مطالبی می نوشتی، از خیانت معدود زنان به خانواده و مشکلات به وجود آمده از شرایط اقتصادی تحمیل شده به خانواده ها، نوعروسی که قاتل مادرشوهر گردید، زنی که قربانی خشم بدبینی شوهر و مادرشوهرگردید، مادری که عشق نامشروع از او یک قاتل ساخت و ... خب اینان کسانی هستند که تازه به چشم توانسته ای ببینی و مطمئن هستم که تو در بند اینان نیستی که اگر اینگونه بود نمی توانستی دست به قلم ببری چون خود قلم آنان میشدی. "مادران سالمندی که به دلیل داشتن فرزندانی با گرایش سیاسی خاص و یا دیدار با آن‌ها اکنون اینجا هستند" اما جایی که من هستم مادران سالمند در کنار خانواده شان گرم و صمیمی هستند و هرکس در خانه خود به هرگرایشی مشغول زندگی است. اما اگر آنگونه هم باشدکه نوشتی اف بر قوه قضاییه که مادرت را به خاطر فرار برادرت و جرم مشهود تو و خانواده ات در جامعه آزاد گذاشت و تو اکنون داعیه دار عدالت در زندان شده ای که چه بسیار زنانی که از نعمت مرخصی بی بهره هستند با وجودی که اکنون باید مادرت در کنارت مراقب احوالات روحی ات در زندان بود. "مجازات خانواده‌ها به خاطر زندانیان و مجازات زندانیان به خاطر خانواده‌ها، قطع ملاقات‌ها، قطع تلفن‌های ضروری و تحمیل شرایط سخت‌تر و فشار بیشتر با هدف سخت‌تر کردن و غیر قابل تحمل‌تر کردن زندان" اما جایی که من هستم خانواده مجرمان به جرم عضوشان واقف ولی از آزادی کامل در دیدار زندانیان خود برخوردارند، در این جمله ات باز متوجه تبعیض بین خاندان هاشمی و دیگر خانواده های زندانیان میشوم چون در این مدت که تو به زندان رفته ای هر روز پدرت برای این و آن گروه و حزب تعیین تکلیف میکند نامه های خواهرت فاطمه از سایتهای انگلیس نشین و شبکه های هم کاسه هایتان در انگلیس و آمریکا و اسرائیل مخابره میشود، خب این که دیگر گله گی ندارد باید مفتخر به لابی گری و استفاده از شبکه بزرگ خاندانتان باشید که چنین فضایی را برای شما فراهم آورده است. اما با این همه ما متوجه نشدیم که تو بالاخره در بند سیاسی هستی یا مجرمین. اما قبول می کنیم تا الان همه زندان را به راحتی دور زده ای و برای خودت تیم و گروه و حزب درست کرده ای این هم از صدقه سر زندانهای جمهوری اسلامی هست که نشان دهد که نه در زندان و نه در خارج از زندان خاندان هاشمی هیچگونه محدودیتی ندارند. اینجا آزادی حاکم است: "برگزاری جلسات درباره موضوعات روز و در حیطه‌های متفاوت، جلسات برای برنامه ریزی آینده، برگزاری جلسات برای اداره بند و تصمیم گیری در مقابله با فشار‌ها و محدودیت های حاکم در زندان، دادن بیانیه‌های اعتراضی، حرکت های اعتراضی و جمعی، سرودخوانی و شعار برای بیان اعتراض" با اين جمله ات کاملا موافقم خیلی هم خوشحال شدم که حداقل خودت اقرار کردی که همیشه دنبال درست کردن خانه تیمی و حزب و گروه و دسته هستی و حتی شعارهایت را هم خودت درست میکنی یاد میدان ونک افتادم که برای گرفتن ساندویچ مجبور شدی بجای صف ساندویچی در صف اغتشاشگران بیاستی و بجای درخواست ساندویچ شعار میدادی و فقط نمیدانم چرا میان دو انگشتت پول نبود تا به صاحب ساندویچی بدهی آن را هم شاید فراموش کرده بودی یا حساب دیگری!؟ با ساندویچ فروش داشتی، نوشتی فضای محدود حاکم بر زندان، گفته بودند دروغگو کم حافظه هست اما حداقل به تیتر خودت رحم میکردی و نمیگذاشتی ابتر بماند اما مشکلی نیست میرویم ببینیم چه خبرهست در حیاط خلوت خانه ات. اینجا دموکراسی حاکم است: "هر کسی یک رای دارد، همه به طور مساوی و با انگیزه‌های قوی در تصمیم گیری‌ها مشارکت می‌کنند و رهبر و قیم وجود ندارد و هر کسی آزادانه نظر خود را بیان می‌کند" خب این از محاسن جمهوری اسلامی است که در کوچکترین اتفاقات هم حق رأی را به ولی نعمات خود می سپارد حتی در زندان، اما نوشتی که رهبر و قیم وجود ندارد، تو خود را چگونه قیم دیگران میکنی که برای آنان طلب مرخصی می کنی. نکند تعبیرت از چنین مطلبی خیرخواهی و دلسوزی برای دیگران است که اگر اینگونه بود برادرت 3سال فراری نبود و مادرت مردم را به اغتشاش و آتش زدن کشورشان تشویق نمیکرد. اینجا گفت و گو حاکم است: "مسلمان، مسیحی، بهایی، لائیک، جنبش سبز، مجاهدین، چپ و… اینجا همه به عقاید هم احترام می‌گذارند" دلسوزان زیادی مسلمانان را از آنچه تو نام بردی جدا کردند ، همفکرانت همیشه با همان نعره های عوام فریب و سینه چاک خود از مسلمان بودن بهائیان ، جنبش سبز و مجاهدین و چپ و... دم زدند. با اين وجود به قول شیخ مهدی خوشم به هوشت حرفی گفتی که سه سال منتظر بودیم تا یک نفر اقرار کند. اینجا دانشگاه است: "چیزهایی می‌بینی و می‌شنوی و یاد می‌گیری که در هیچ کلاس و جمع و جلسه و همایشی قابل مشاهده و لمس و درک نیست" این مردم با هزینه های زیادی در پی رسیدن به مدارج عالیه با تحصیلات دانشگاهی هستند اما مشخص شد که تو دانشگاه را تا به امروز به صورت واقعی درک نکرده ای، جایی که مدرک فقط هدف نیست و همفکری و رسیدگی به مشکلات هم نوع و جامعه اصلی ترین دغدغه قشر تحصیل کرده است نه جایی برای براندازی و فتنه گری، اساس چنین جایی اقتضاء میکند تا ببینی پیرامون تو در جامعه ای که پدرت بدعت گذار اشرافی گری بود صدای غم گرفته قشر آسیب پذیر جامعه را بشنوی و این از محسنات هم نشینی با اینان است. در پایان نامه ات نوشته ای: "تا زمانی که به زندان نیامدی نگران هستی که به کجا می‌روی؟ آیا عمرت تلف خواهد شد و ممکن است رعایت چیزهایی را بکنی تا پایت به زندان باز نشود. ولی وقتی آمدی و علی رغم بودن در قفس این همه تاثیر گرفتی نه تنها رنج زندان را به راحتی تحمل می‌کنی بلکه بعد از آزادی مصمم‌تر و محکم تر به راهت ادامه خواهی داد. چرا که زندان دیگر ترسی ندارد و حتی گاهی برای تجدید خاطرات و دیدن یاران روزهای سخت دلتنگ هستی." این مطلبت من را به یاد کودکانی می اندازد که برای رفتن به کلاس اول باید حتماً پیش دبستانی را بگذرانند ولی آنقدر که به مادرشان دلبسته اند که فکر ندیدن مادر و با او نبودن آزارشان میدهد و از مدرسه فراری هستند، کاش قبل از اینکه وارد جو سیاسی می شدی، آموزش های بیشتری می دیدی و بجای کلاسهای ویژه، از وجود هم نوع و دوستان بیشتری بهره می بردی و ترس جدایی ات از خاندان هاشمی باعث نمی شد که کلاس در خانه داشته باشی و از محیط اطرافت بی بهره بمانی. اکنون هم دیر نشده تو مثل کودک می مانی، در زمانی که می توانستی خوب بیاموزی و بهره ببری نخواستی و نتوانستی ولی زندان محلی برای بازپروری امثال توست. شاید حکم تو را به این خاطر نبریده اند چون هنوز به سن قانونی نرسیده باشی البته سن تکلیف را نمی گویم. سنی که بتوانی بد را از خوب تشخیص بدهی و بتوانی سره را از ناسره تمییز دهی. پس سعی کن تا زمانی که وقت داری بهتر بیاموزی تا مثل انسانهای پاک خودساخته به دامن جامعه برگردی و منتظر وعده الهی که همان حضور در پیشگاه عدل الهی باشی. چون دادخواهان تو و خاندان هاشمی مردمی هستند که همیشه توسط شما کوچک شمرده شده اند. چه بسا بزرگترین مردم هستند که خداوند آگاه به تمامی امیال و افکار و تصمیمات بشر است


اصلاح طلب فراری: با حضور در انتخابات برای نظام هزینه سازی کنید !!



اصلاحاکبر گنجی، در راستای ارائه راهکار به اصلاح طلبان برای حفظ بقای خود در عرصه سیاسی ایران، از سران جریان اصلاحات خواست با حضور در انتخابات، ضمن مظلوم نمایی، برای نظام هزینه سازی کنند.

به گزارش سیرنیوز؛ اکبر گنجی، اصلاح طلب فراری، در مقاله ای که سایت رادیو فردا منتشر کرده، به بررسی حضور اصلاح طلبان در انتخابات آتی ریاست جمهوری پرداخته است. گنجی با اشاره به سخنان مسئولان جمهوری اسلامی مبنی بر عدم امکان حضور فتنه گران در انتخابات، در مورد ضرورت حضور این جریان در انتخابات برای نظام نوشته است: «ممکن است دو ضرورت وجودی برای بازگشت اصلاح‌طلبان مطرح شود: الف - اسارت رژیم در بحران‌های عدیده سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، ایدئولوژیک، مشروعیت و کارآمدی. این مدعای مخالفان و منتقدان است.» این اصلاح طلب ادامه داده است: «ب - باید با دولت‌های غربی به رهبری دولت آمریکا مذاکره و مسائل مورد نزاع را حل و فصل کرد. فرض کنیم آیت‌الله خامنه‌ای با این مدعا موافق باشد. مگر او فاقد نیروهایی است که با دولت‌های غربی و نهادهای بین‌المللی مذاکره کنند؟ مگر دولت‌های غربی مذاکره با جمهوری اسلامی را مشروط به آن کرده‌اند که طرف مذاکره اصلاح‌طلبان یا هاشمی رفسنجانی باشد؟ مگر اکنون گروه ۵+۱ که دولت آمریکا هم یکی از اعضای آن است، با سعید جلیلی مذاکره نمی‌کند؟ مگر آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای با نمایندگان جمهوری اسلامی مذاکره نمی‌کند؟ مسئله غربیان افراد مذاکره‌کننده نیست، مسئله آنان این است که طرف ایرانی از سوی آیت‌الله خامنه‌ای اختیار داشته و به مطالبات آنان تن دهد.» گنجی در مورد راه های پیش روی اصلاح طلبان نوشته است: «مهندس موسوی و مهدی کروبی در حال حاضر زندانی هستند. تاریخ ثبت‌نام کاندیداهای ریاست جمهوری ۱۷ تا ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ است. احتمال رفع حصر موسوی و کروبی تا آن زمان بسیار پایین است، به همین دلیل آنان اگر بخواهند هم نمی‌توانند ثبت‌نام کنند. محمد خاتمی و عبدالله نوری و موسوی خوئینی‌ها سه چهره شاخص دیگر اصلاح‌طلبان هستند. هیچ مانع قانونی برای کاندیداتوری و ثبت‌نام آنان وجود ندارد اما با توجه به شرایطی که جمهوری اسلامی پدید آورده، اختلاف نظر اصلاح‌طلبان و سبزها درباره شرکت یا عدم شرکت در انتخابات با زندانی بودن موسوی و کروبی و مابقی بازداشت‌شدگان، و از همه مهم‌تر اعلان رد صلاحیت آقایان، بعید است خاتمی و عبدالله نوری و موسوی خوئینی‌ها کاندیدا شوند به خصوص که گروهی از سبزها و اصلاح‌طلبان شرکت در انتخابات (کاندیداتوری و رأی دادن) در صورت محبوس بودن زندانیان را مصداق نامردی به شمار می‌آورند. اگر مسئله کاندیداتوری از صورت ناموسی در آید و همه اصلاح‌طلبان و سبزها برسر ضرورت کاندیداتوری خاتمی اجماع کنند، اما او بداند که توسط شورای نگهبان رد صلاحیت می‌شود، کاندیدا نخواهد شد.» این اصلاح طلب مقیم آمریکا افزود: «اصلاح‌طلبی به روایت اصلاح‌طلبان هم نمی‌تواند منفعلانه تماشاگر صرف انتخابات باشد و هیچ نوع بازیگری فعالانه‌ای در انتخابات نداشته باشد. خاتمی گفته است که اصلاح‌طلبان انتخابات را تحریم نخواهند کرد. اگر کاندیدا هم نشوند، حکومت متقبل هیچ هزینه‌ای از جانب اصلاح‌طلبان نخواهد شد. اصلاح‌طلبان اگر قصد ورود و اصلاح نظام را دارند، تنها راه ورود، نامزدی در انتخابات است. از دست دادن انتخابات ریاست جمهوری به معنای خداحافظی تا انتخابات مجلس آینده است. آنها حتی اگر اینک به سرنوشت نهضت آزادی دچار نشده باشند، در این صورت چنان سرنوشتی پیدا خواهند کرد. مهدی بازرگان، ابراهیم یزدی و احمد صدر حاج سید جوادی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۶۴ در برابر علی خامنه‌ای کاندیدا شدند و صلاحیت همگی توسط شورای نگهبان رد شد. نهضت آزادی هم انتخابات را تحریم کرد.» گنجی در مورد هزینه های قدم گذاشتن اصلاح طلبان در مسیر نهضت آزادی نوشت: «هزینه‌مند کردن، نیازمند کاندیداتوری محمد خاتمی، عبدالله نوری، موسوی خوئینی‌ها، و... است. هزینه این عمل چیست؟ الف- به محض اعلام نامزدی، موج دشنام و تهمت و دروغ علیه اینان به راه خواهد افتاد. اما در عین حال این کنش‌ها فوایدی دارد. اولاً: دروغ و تهمت و دشنام آدمی را در موضع مظلومیت قرار می‌دهد. ثانیاً: استفاده دائمی از این روش‌های غیراخلاقی نتیجه معکوس داشته و آنها را ناکارکرد می‌کند. ب- امواج تخریبی اصول‌گرایان، اصلاح‌طلبان را بسیار بیش از گذشته در تمامی رسانه‌ها و مجامع مطرح خواهد ساخت. این هم هزینه دیگری است که حکومت پرداخت خواهد کرد، چرا که خواست رژیم فراموش شدن اینان است.» این نظریه پرداز فتنه 88 ادامه داد: «پ- خاتمی و نوری و خوئینی‌ها اینک نیز کمابیش حرف می‌زنند. در صورت اعلام نامزدی، سخنان زیادی طی چند ماه باقی مانده تا ثبت نام، می‌توانند ایراد نمایند. آنان می‌توانند وضعیت کنونی را به طور مستدل و با آمار و ارقام دقیق به نقد گیرند. برنامه اصلاحات بنیادین برای برون‌رفت از وضعیت خطرناک فعلی را هم اعلام نمایند. سخنان آنان، حداقل، از طریق رسانه‌های خارجی به گوش مردم خواهد رسید. ت- انتخابات فرصت‌ساز است. از زمان اعلام نامزدی تا رد صلاحیت توسط شورای نگهبان چند ماه فرصت وجود دارد. اعلام نامزدی، شاید فرصتی برای تجدید ارتباطات فراهم آورد. شاید، فقط شاید، امکانی برای ایجاد شبکه‌های اجتماعی بالفعل پدید آورد. ث- حاکمیت چاره‌ای جز رد صلاحیت خاتمی، خوئینی‌ها، نوری و...ندارد. اما رد صلاحیت اینان برای رژیم هزینه‌مند خواهد بود. بدین ترتیب نامشروع بودن انتخابات[!] آشکارتر خواهد شد.» البته در حالی گنجی از نامشروع بودن انتخابات سخن می گوید که خودش پیش از این ادعای تقلب در انتخابات 88 را رد کرده و اعلام کرده بود در آن انتخابات تقلبی صورت نگرفته و فتنه گران صرفاً برای داشتن بهانه این ادعا را مطرح کرده اند. پس از گذشت بیش از 3 سال از انتخابات 88، هنوز فتنه گران نتوانسته اند ادعای تقلب خود را اثبات کنند. گنجی، در نتیجه گیری آخر نوشته است: «نشستن به این امید که اتفاقی بیفتد، ۳۳ سال است که عده زیادی را گرفتار توهمات ایدئولوژیک کرده است. همه به یاد داریم که در اوایل دوران اصلاحات سردبیر یکی از روزنامه‌ها می‌گفت، اگر روزنامه ما را ببندند، ۷۰۰ هزار نفر فقط در تهران تظاهرات برپا خواهند کرد. روزنامه‌شان را بستند و خودشان را زندانی کردند، اما پنج تن هم به اعتراض خیابانی برنخواستند. تحلیل‌گر و سیاستمدار غیب‌گو نیست که آینده قطعی را پیش‌بینی کند. نمی‌توان حکم کرد که هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. ایران مدت‌هاست که آبستن رویدادهای گوناگون است. اما یک احتمال این است که شاهد سقط جنین باشیم. یک احتمال این است که شاهد مرگ مادر و نوزاد باشیم (افغانی-عراقی- سوریه‌ای کردن ایران). در مدل‌هایی چون سوریه، اپوزیسیون مسالمت‌جو کاملاً به حاشیه رانده شده و کار به دست گروه‌های جنگ‌طلب تابع دولت‌های خارجی می‌افتد که نیازهای مالی و تسلیحاتی آنان را در برابر منافع ملی خود تأمین می‌کنند. اپوزیسیون ملی ساختارشکن هم باید به راه خود رود. آنان نمی‌توانند انتظار داشته باشند که اصلاح‌طلبان مقاصد اینها را تعقیب کنند. اما اصلاح‌طلبان نیز می‌توانند در چارچوب اصلاحات دست به اقدام زده و فرصت‌ساز شوند. پس از رد صلاحیت خاتمی، نوری و خوئینی‌ها، مدعای تحریمیون بیشتر تثبیت خواهد شد.» در حالی گنجی، سران جریان اصلاح طلب را به شرکت در انتخابات برای وارد کردن هزینه به جمهوری اسلامی ترغیب می کند که بی بی سی فارسی، وابسته به دولت انگلیس، از اصلاح طلبان جدید سخن می گوید. این سایت نوشت: «اگر اصلاح‌طلبی با قرائت دوم خردادی پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸، با مشکلات متعدد درگیر، و با موانع و مصائب جدی مواجه شده، به نظر می‌رسد بتوان از اصلاح‌طلبی جدیدی سخن گفت که نماینده‌ بارز آن، علی مطهری است. در زمانه‌ای که بخش مهمی از اصلاح‌طلبان خارج از حاکمیت، به جنبش سبز و انتخابات آزاد و سالم می‌اندیشند و به تکوین نیروی اجتماعی برای عقب راندن اقتدارگرایی در ساخت قدرت نظر دارند؛ شاید بتوان از اصلاح‌طلبی جدیدی سخن گفت که علی مطهری از چهره‌های شاخص و ترازهای آن به‌شمار می‌آید؛ گو اینکه او هیچگاه اصلاح‌طلب دوم خردادی یا سبز، نبوده است.»


 

وقتي گروهك رجوي براي فائزه هاشمي «مجاهد» مي‎شوند!


 
 
 

كهاخيرا خانم فائزه هاشمي كه گويا دركمپ پيك نيكي اوين به سر مي برد! (قابل توجه كميته حقوق بشر سازمان ملل!) طي نامه اي از راحتي كامل زندانيان خوشگذارني هاي خود با دوستان، پخت غذاهاي دلخواه و ... ياد كرده و آنرا محيطي باز و دلپذير نام برده است كه همه با هم دوست و رفيق هستند از بهايي ها و مجاهدين و چپي ها و ...

به گزارش رجانيوز، در اينكه محيط زندان‌‎هاي جمهوري اسلامي بر خلاف آنچه تبليغ مي كنند محيطي دهشتناك و طاقت فرسا نبوده و بالاتر از استانداردهاي جهاني است حرفي نيست كه حداقل از زندان‌هاي اتحاديه اروپا و آمريكا قطعا مناسب‌تر است و تا كنون سازمان‌هاي حقوق بشري نتوانسته اند خرده و ايراد مهمي بگيرند.

اما اينكه خانم فائزه هاشمي منافقين را مجاهدين نام مي برد جاي تامل است گويا از نظر ايشان اين تروريستهاي وحشي، مجاهد راه خدا و خلق! هستند.

البته از ديدگاه وي چرا نباشند چون احتمالا از نظر ايشان آنها نبودند كه بسياري از ابرار و بزرگان را در انفجار حزب جمهوري اسلامي و نخست وزيري و محراب نماز جمعه و كوچه و خيابان به خاك و خون كشاندند و جزغاله كردند.

به قول ايشان مجاهدين بودند كه همراه و همسنگر با صدام هزاران تن از عزيزترين جوانان اين كشور را به خاك خون كشيدند.

مجاهدين بودند كه به همراه صدام  صدها مرد و زن و كودك را در غرب كشور و اسلام آباد و كرند غرب تكه تكه كردند.

مجاهدين! بودند كه ترورهاي كور را در كوچه و خيابان اين كشور انجام و 1700 نفر از پير و جوان را به جرم داشتن محاسن و شمايي مذهبي به شهادت رساندند و هزاران جنايت و خيانتي كه هر كدام آنها براي ننگ تمام تاريخ كفايت مي كند.

حالا اين خانم آنها را مجاهدين! مي نامد و مفتخر است كه هرگز به آنها منافق نگفته است!

براستي چه ارتباطي مي توان بين مجاهدت! اين جرثومه‌هاي فساد و خشونت سفرهاي سالانه چندين بار به كانادا، گذراندن تعطيلات در اسپانيا، شركت در عروسي‌هاي دربار سلطنتي كشورهاي مرتجع عربي و در اختيار داشتن بخش اعظمي از امكانات تفريحي كيش و ساير مراكز رفاهي و توريستي كشور يافت؟

او و امثال او بايد هم از منافقين و دشمنان جاني اين ملت متشكر باشد، چرا كه نباشد؟!


حضور محمد خاتمی در جلسه منزل وزیر اسبق اطلاعات


 
 

خاتمیجمعی از اصلاح‌طلبان سه روز قبل در جلسه‌ای در منزل حجت‌الاسلام و المسلمین علی یونسی وزیر اسبق اطلاعات دور هم جمع شده و به تبادل نظر در مورد موضوعات مهم روز و تصمیم‌گیری درباره  آینده سیاسی پرداختند.
به گزارش رجانیوز، در این جلسه محمد خاتمی از عناصر موثر در فتنه 88 نیز حضور داشته و گفته می‌شود مباحث مربوط به انتخابات آینده ریاست جمهوری، وضعیت کنونی کشور و چشم انداز آینده جزو محورهای مورد بحث در جلسه منزل وزیر اسبق اطلاعات بوده است.
فعال شدن خاتمی در زمینه انتخابات در حالی‌است که وی در دیدارهای خود سعی می‌کند بنحوی سخن بگوید که متهم به قدرت‌طلبی و نادیده‌انگاری مطالبات این جریان نشود و همچنین تأکید زیادی دارد که باید طوری سخن گفت و رفتار کرد که نظام و مردم تلقی له له زدن برای قدرت را از رفتار و گفتار ما نداشته باشند.
نکته قابل توجه دیگر اینکه، خاتمی و برخی طیف‌های جریان موسوم به اصلاح‌طلب که قصد مشارکت در رقابت برای قدرت با انگیزه حذف نشدن از صحنه سیاسی را دارند، تلاش می‌کنند فاصله‌ای میان وی و تندروهای جریان فتنه نشان بدهند، اما با وجود اظهارات صریح خاتمی در سال 88 در حمایت از جریان فتنه و همچنین ریاست او بر مجمع روحانیون مبارز که در آن دوره، بیانیه‌های بسیار تند، ساختارشکن و تحریک‌آمیزی صادر کرد، این ترفند چندان موثر نخواهد بود و به نظر می‌رسد اظهارات اخیر آیت‌الله جنتی دبیر شورای نگهبان نیز تأثیر مهمی در زدودن این توهم از ذهن خاتمی و اطرافیانش داشته باشد.
رجانیوز در آینده گزارش تکمیلی از مباحث مطرح شده در جلسه منزل آقای یونسی وزیر اسبق اطلاعات با حضور آقای محمد خاتمی منتشر خواهد کرد.

نخست وزیر رژیم اسرائیل از آمادگی اسرائیل برای سرنگونی دولت سوریه خبر داد


 
 
 

هايبنيامين نتانياهو نخست وزير رژيم اسرائيل مي‌گويد تل‌آويو در حال آماده شدن براي سرنگوني دولت سوريه است.

به گزارش سیرنیوز ، نخست وزیر رژیم اسرائیل روز يک‌شنبه (۳ دي) گفت:« ما در حال همکاري با امريکا هستيم و به همراه هم و با کمک جامعه بين‌المللي گام‌هاي لازم را برمي‌داريم تا خود را با توجه به عواقب وجود سامانه‌هاي تسليحاتي حساس در این کشور براي احتمالات تغييرات گسترده رژيم (دمشق) آماده کنيم.» مقام‌هاي رژيم اسرائيل در هفته‌هاي اخير تلاش کرده‌اند آن‌چه را که سلاح‌هاي شيميايي سوريه مي‌خوانند در کانون توجهات قرار دهند و سلاح‌هاي يادشده را نه فقط براي رژيم اسرائيل بلکه براي جامعه بين‌المللي به عنوان يک مورد بسيار حساس جلوه دهند. سوريه ضمن رد ادعاهاي غرب درباره طرح دمشق براي استفاده از سلاح‌هاي شيميايي برضد شورشيان، از ابراز نگرانی دولت این کشوراز احتمال اقدام چند کشور خاص در زمينه ارسال چنين سلاح‌هايي براي تروريست‌ها خبر داده است. بشار الجعفري، نماينده سوريه در سازمان ملل ۱۷ دسامبر با ارسال نامه‌اي براي شوراي امنيت سازمان ملل و بان کي مون، دبيرکل اين سازمان اعلام کرد شورشيان برخوردار از حمايت خارجي ممکن است از سلاح‌هاي شيميايي بر ضد مردم سوريه استفاده و مسئوليت اين اقدام را متوجه دولت دمشق کنند.» در ادامه اين نامه آمده است دمشق واقعا از احتمال اقدام دشمنان سوريه در زمينه تامين سلاح‌هاي شيميايي براي گروه‌هاي مسلح و «سپس طرح اين ادعا که دولت سوريه از اين سلاح‌ها استفاده کرده است نگران است.» سوريه از اواسط مارس ۲۰۱۱ صحنه ناآرامي است. بسياري از مردم اين کشور از جمله شمار زيادي از نيروهاي امنيتي و ارتش در اين ناآرامي‌ها جان خود را از دست داده‌اند. دولت سوريه مي‌گويد اين هرج و مرج از خارج طراحي و هدايت مي‌شود و گزارش‌هايي وجود دارد که نشان مي‌دهد شمار بسيار زيادي از شبه نظاميان حاضر در سوريه از اتباع خارجي هستند. چند سازمان بين‌المللي حقوق بشر نيز شورشيان را به ارتکاب جنايات جنگي متهم کرده‌اند.


حمايت بازيگر جوياي نام از مجري فاسد بي بي سي


 
 
 

بييک بازيگر درجه سه که مدتي است به فعاليت ژورناليستي هم رو آورده، در يکي از تازه ترين نوشته هاي خود به بحران اخلاقي بي بي سي پرداخته و سعي کرده تا از اين رسانه و مجري متجاوز آن رفع اتهام نمايد.

به گزارش سیرنیوز؛ پگاه آهنگری که مدتي نيز با رسانه ضد ايراني دويچه وله (وابسته به سرويس جاسوسي آلمان) همکاري مي کرد، طي يادداشتي به موضوع تجاوز جنسي «جيمي ساويل» به 500 کودک پرداخته و در دفاع از اين متهم و شبکه ضد بشر بي بي سي نوشته است: «چه خبر شده که در يکي از قديمي ترين و باتجربه ترين بنگاه هاي خبر پراکني چنين بحراني رخ داد؟ نه اختلاس، نه رشوه، نه رسوايي اخلاقي و نه خيانتي به کشور. فقط خبري ناموثق که اتهامي ناروا به شخصي زده و حيثيت او را لکه دار کرده بود و به دنبال آن موج استعفا و بعد بحران.»


فقط توبه كند ما انقلاب را نمي فروشيم


 
 

كهبرادر مهدي خزعلي گفت: قطعاً مادر و پدر بنده از رويه اي كه او در پيش گرفته، ناراحتند.

کیهان:محمدحسين خزعلي فرزند آيت الله خزعلي درباره تماس همكار فراري نشريات زنجيره اي گفت: چند روز پيش يك خانمي [فرشته-ق] با منزل حاج آقا تماس مي گيرند و مادر بنده به گمان اينكه اين خانم واسطه مهدي است با وي گفتگو مي كند چرا كه حاج خانم جواب تلفن مهدي را نمي دهد و در اين مدت چند نفر را واسطه كرده است. در اين گفتگوي تلفني مادر بنده با قاطعيت پاسخ سؤال هاي اين خانم را مي دهد، اين خانمي كه بعدها مشخص شد خبرنگار يكي از رسانه هاي اپوزيسيون است برخي از قسمت هاي مصاحبه را حذف و يا تحريف كرده است.
وي به نسيم گفت: قطعاً مادر و پدر بنده از رويه اي كه مهدي در پيش گرفته است، ناراحتند. پدر من در ابتداي موضع گيري هاي مهدي بارها تلاش كرد كه وي رويه خود را اصلاح كند اما بعد از اينكه مشاهده كرد مهدي قصد اصلاح ندارد از وي قطع اميد كرد.
وي همچنين گفته است: وقتي به پدرم اطلاع دادند كه ظاهرا مهدي اعتصاب غذا كرده، حاج آقا گفتند حتي اگر اعتصاب غذا بكند، حتي اگر از اين اعتصاب غذا هم بميرد من كاري با وي ندارم، نه حمايتي مي كنم، نه سفارشي مي كنم، نه پيگير كارش هستم.
يادآور مي شود خانم كلباسي همسر آيت الله خزعلي اسفند ماه سال گذشته نيز در پاسخ به نامه فريبكارانه عروس آقاي منتظري با مضمون دلسوزي براي ايشان تصريح كرده بود: نامه جنابعالي خطاب به اينجانب از طريق سايت هاي بيگانه واصل گرديد. مسلماً ادب چيز ديگري حكم مي كرد. در اين نامه خاطرات خوش ايام انقلاب و بهمن 57 و روزهاي حماسي قبل از آن و ايام شهادت فرزندم حسين را يادآوري كرده بوديد و از شركت خويش در مراسم شهادت فرزندم ذكر به ميان آورده بوديد، اگر در آن مراسم حضور داشتيد حتماً حال و هواي بنده و خانواده ما را به ياد داريد و لابد به خاطر داريد كه خواهر شهيد خطابه اي عليه شاه ايراد نمود و از ايستادگي در برابر او و پيروي از حسين زمان سخن گفت كه اين نوار در دوران انقلاب با عنوان «پيام خواهر شهيد» منتشر شد؛ جا دارد كه بدانيد هنوز من و فرزندانم بر همان پيمان استوار و در تبعيت از حسين زمان و رهبر فرزانه انقلاب، ذره اي ترديد روا نمي داريم چرا كه استواري بر راه و نلغزيدن را از شروع حركت مهم تر و دشوارتر مي دانيم. و اگر يكي از 9 فرزندم (مهدي) با وسوسه شياطين داخل و خارج دچار لغزش و برخي توهمات گرديده، روز و شب براي هدايت و بازگشتش دعا مي كنم.
در بخش ديگري از اين نامه آمده است: از بنده خواسته ايد با توجه به موقعيتي كه دارم براي فرزندم كاري انجام دهم؛ اگر موقعيتي خداوند به بنده عطا كرده بخاطر اين ملت، رهبر بزرگوارش و خون شهيدان است و آن را جز براي ارزش هاي اين انقلاب عظيم هزينه نخواهم كرد، بحمدالله چه در منزل پدر بزرگوار روحاني ام و چه در خانه همسر مجاهدم پاي مكتبي و آموزش ديني قرار گرفته ام كه در مكتب مولايم علي(ع) مي فرمايد هيچ عاطفه اي حتي مادري را در برابر عظمت رحمت دين الهي قرار ندهم و ايمانم را با آن معامله نكنم.
خانم كلباسي در اين پاسخ تأكيد كرده بود: بايد بدانيد اينجانب با دلي پرخون از آنان كه در پي صيد طعمه هاي چرب براي دشمنان ديرينه و آشكار اين مملكت هستند و فرزند مرا وسيله مطامع خويش قرار داده اند و خود در سايه نشسته اند؛ براي هدايت، بازگشت و بصيرت فرزندم دعا مي كنم و بارها بنده و پدرش به او اعلام نموده ايم كه در صورتي از او رضايت داريم كه شيوه خويش را اصلاح نمايد و به رهبر عزيزم و نايب امام زمانم اعلام مي كنم كه در مسير اطاعت از شما و در پاسداشت چنين نعمت بي نظير الهي كه خدا نصيب اين امت نموده شاكر و خدمتگزارم.


 

قوه عدلیه و تصمیم سرنوشت ساز در مورد مهدی هاشمی


 
 
 
کهچشمان پدرانی که در این روزها شرمنده کودکان خود هستند منتظر است ببیند انقلاب اسلامی با فساد اقتصادی چه برخوردی می کند! مادران شهید 8 ماه جنگ روانی دوران فتنه میخواهند بدانند آیا پاسداری از خون جگرگوشه های شهیدشان صورت می گیرد یا خیر؟

نویسنده وبلاگ گپ بیست: انتظار نداشته باشید قواعد ادبی را رعایت کنم. درد و دل است. مسئولین محترم قوه قضاییه چشمان فرزندان پابرهنه انقلاب به شما دوخته شده است. حرف گزافی نیست اگر بگویم قوه عدلیه در یک پیچ تاریخی قرار دارد. چشمان پدرانی که در این روزها شرمنده کودکان خود هستند منتظر است ببیند انقلاب اسلامی با فساد اقتصادی چه برخوردی می کند! مادران شهید 8 ماه جنگ روانی دوران فتنه میخواهند بدانند آیا پاسداری از خون جگرگوشه های شهیدشان صورت می گیرد یا خیر؟

به گزارش بولتن نیوز این وبلاگ نویس در ادامه آورده است: ریاست محترم قوه قضاییه آبروی انقلاب مهم تر از خوشایند یک خانواده است. تصمیم سختی است. ولی اگر در این دوراهی مشکل، عدالت به مسلخ برود باید بدانید امید محرومین، بنده زاده ها، مستضعفین و همان ها که امام ولی نعمتان انقلاب میپنداشتشان را نیز قربانی نموده اید. باید بدانید انقلاب ما و اسلام ما قوامش به همین محرومین است .

مسئولین محترم،اقایان سران قوا یکبار دیگر صحبت های پیر جماران را مروری کنید. امام از کدام اسلام سخن میگفت:

1) اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه خوردگانِ تاریخِ تلخ و شرم آور محرومیتها، 2) «اسلام امریکایی» و «اسلام ناب محمدی» و اسلام پابرهنگان و محرومان، و اسلام مقدس‏نماهای متحجر و سرمایه‏داران خدانشناس و مرفهین بی درد. 3) به تنها چیزی که باید فکر کنید به استواری پایه‏های اسلام ناب محمدی(ص) است. اسلامی که پرچمداران آن پابرهنگان و مظلومین و فقرای جهانند و دشمنان آن ملحدان و کافران و سرمایه‏داران و پول‏پرستانند. اسلامی که طرفداران واقعی آن همیشه از مال و قدرت بی‏بهره بوده‏اند؛ و دشمنان حقیقی آن زراندوزان حیله‏گر و قدرت‏مداران بازیگر و مقدس نمایان بی‏هنرند.

آیا تا بحال اندیشیده اید چرا امام در بیانات گوناگون خود بر کلمه اسلام ناب محمدی(ص)تأکید داشتند. حضرت روح الله این اسلام عزیز را نیز معنا نمود و راه را برای همیشه تاریخ به ما نشان داد. اسلام ناب محمدی اسلام پابرهنگان است. همان هاکه برخی لشکر قابلمه بدست خواندنشان و برخی دیگر فریفته سیب زمینی .

مسئولین محترم قوه عدلیه، مردمی که در 8 ماه نبرد مقدس صبوری کردند و در 9 دی طومار فتنه گران را در هم پیچیدند منتظرند تا ببیند رفتار شما با یکی از شاه کلیدهای اصلی فتنه در داخل چگونه خواهد بود.

آیا محارب تنها کسانی هستند که برای هشتاد هزار تومان به روی مردم قمه میکشند.آیا کسانی که شیرینی انتخابات را در دهان مردم تلخ کردند و شعبان بی مخ های اجیر شده شان در خیابان های تهران به جان،مال و ناموس مردم رحم نکردند، محارب نیستند؟ تصمیمی نگیرید که باعث خدشه دار شدن اعتماد مردم به دست اندرکاران نظام شود. هیچ مصلحتی بالاتر از حفظ نظام نیست. اعتماد مردم به آسانی به دست نیامده است که براحتی با نادیده گرفتن احساسات عمومی آن را سلب نماییم.

مردم میخواهند بدانند چگونه کسانی هستند که توانایی آوردن وثیقه 10.000.000.000تومانی دارند،آنوقت پابرهنگان جامعه در این آشفته بازار گرانی و تورم که دیگر به اخبار محرمانه تبدیل شده است، قدرت تهیه مایحتاج اولیه خود را ندارند؟!!

چرا در برابر انتقاد تند دانشجوی انقلابی تصمیمات انچنانی اتخاذ میشد ولی در برابر فتنه گریهای یک آقا زاده و نبرد 8 ماه ای که به کشور تحمیل کردند تنها به حکم سبک 6ماه حبس بسنده میکنند؟!!

در یک کلام، ما پابرهنه ها منتظریم تا ببینیم چگونه از این پیچ عبور می کنید...

 


منابع:

1- صحیفه جلد 21 چهارشنبه 30 شهريور 1367

2- صحیفه جلد 21 دوشنبه 14 شهريور 1367

3- صحیفه جلد 21 دوشنبه 14 آذر 1367

4- صحیفه جلد 21 یکشنبه 25 دي 1367

5- صحیفه جلد 21 دوشنبه 13 تير 1367


 




تاریخ: دو شنبه 4 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط arman
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 21
بازدید ماه : 54
بازدید کل : 92702
تعداد مطالب : 180
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1